sprout

/ˈspraʊt//spraʊt/

معنی: شاخه، جوانه، فرزند، سبز شدن، جوانه زدن
معانی دیگر: رستن، روییدن، شاخه درآوردن، غنچه کردن، شکفتن، بردمیدن، تندیدن، (به سرعت) رشد کردن، پیشرفت کردن، رونق گرفتن، نوشاخه، ترکه، ستاک

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sprouts, sprouting, sprouted
(1) تعریف: to start to grow, as a shoot or bud.
مشابه: burgeon, rise

(2) تعریف: to send forth one or more shoots or buds.
مشابه: burgeon

(3) تعریف: to grow rapidly.
مشابه: burgeon, germinate, mushroom, rise, spring

- His children sprouted like weeds.
[ترجمه گوگل] فرزندانش مانند علف های هرز جوانه زدند
[ترجمه ترگمان] بچه هاش مثل علف سبز شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to grow (something) or cause (something) to grow.

- Do you expect me to sprout wings and fly?
[ترجمه مهدی ابوال...] آیا انتظار داری از من که بال در بیارم و پرواز کنم ؟
|
[ترجمه گوگل] توقع داری بال بزنم و پرواز کنم؟
[ترجمه ترگمان] انتظار داری که من بال بزنم و پرواز کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He sprouted the beans in a large jar.
[ترجمه گوگل] لوبیاها را در یک کوزه بزرگ جوانه زد
[ترجمه ترگمان] در ظرف بزرگی لوبیا سبز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a shoot or bud of a plant.
مشابه: germ

(2) تعریف: a new growth from a seed, bulb, or rootstock.
مشابه: germ, outgrowth, top

جمله های نمونه

1. the seeds will sprout in a few days
ظرف چند روز تخم ها جوانه خواهند زد.

2. The seeds will sprout in a few days.
[ترجمه گوگل]دانه ها در عرض چند روز جوانه می زنند
[ترجمه ترگمان]دانه ها ظرف چند روز جوانه خواهند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The seeds will sprout in 3 days after they are sown.
[ترجمه Adel Chaichian] دانه ها در عرض سه روز پس از بذرافشانی جوانه خواهند زد.
|
[ترجمه گوگل]بذرها 3 روز بعد از کاشت جوانه می زنند
[ترجمه ترگمان]دانه ها ظرف سه روز پس از are کاشته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Leaf-shoots were beginning to sprout on the hawthorn.
[ترجمه گوگل]شاخه های برگ شروع به جوانه زدن روی زالزالک کردند
[ترجمه ترگمان]جوانه های برگ شروع به جوانه زدن در the کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Trees were starting to sprout new leaves.
[ترجمه گوگل]درختان شروع به جوانه زدن برگ های جدید کردند
[ترجمه ترگمان]درختان شروع به جوانه زدن برگ های جدید کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I wished I could just sprout wings and fly away.
[ترجمه عادل چایچیان] ایکاش بال درمی آوردم و پرواز می کردم.
|
[ترجمه گوگل]کاش می توانستم فقط بال بزنم و پرواز کنم
[ترجمه ترگمان]آرزو کردم که ای کاش می توانستم بال بزنم و پرواز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The seeds sprout into small, hairlike seedings.
[ترجمه گوگل]دانه ها جوانه می زنند و به دانه های کوچک مویی تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]دانه ها جوانه می زنند، hairlike seedings
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I wish I could sprout wings and fly away.
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانستم بال بزنم و پرواز کنم
[ترجمه ترگمان]ای کاش میتونستم پرواز کنم و پرواز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. New antlers began to sprout again.
[ترجمه گوگل]شاخ های جدید دوباره شروع به جوانه زدن کردند
[ترجمه ترگمان]شاخ های جدید دوباره شروع به جوانه زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When do deer first sprout horns?
[ترجمه گوگل]آهوها چه زمانی برای اولین بار شاخ جوانه می زنند؟
[ترجمه ترگمان]اولین بار کی شاخ ها دارن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can sprout the seeds fast by soaking with warm water.
[ترجمه عادل چایچیان] شما می توانی دانه ها را در آب ولرم بخیسانی تا زودتر جوانه بزنند.
|
[ترجمه گوگل]می توانید با خیساندن با آب گرم بذرها را سریع جوانه بزنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با جذب آب گرم، دانه ها را به سرعت جوانه بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The onions are beginning to sprout .
[ترجمه گوگل]پیازها شروع به جوانه زدن می کنند
[ترجمه ترگمان]پیاز شروع به جوانه زدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When the seedlings sprout, uncover the tray.
[ترجمه عادل چایچیان] وقتی دانه ها جوانه زدند، پوشش روی سینی را بردارید.
|
[ترجمه گوگل]وقتی نهال ها جوانه زدند، سینی را باز کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی که جوانه جوانه، سینی رو باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A chemical sprout inhibitor should be used for long term storage.
[ترجمه گوگل]برای نگهداری طولانی مدت باید از یک بازدارنده جوانه شیمیایی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]یک مانع جوانه زدن شیمیایی برای نگهداری بلندمدت باید مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاخه (اسم)
grain, wing, horn, branch, arm, tributary, limb, bifurcation, bough, sprout, branch line, embranchment

جوانه (اسم)
chrysalis, tiller, offshoot, bud, sprout, seedling, gemma, youngling

فرزند (اسم)
issue, root, progeny, offset, child, produce, son, sprout, offspring, daughter, scion, shoot

سبز شدن (فعل)
grow, green, germinate, sprout, shoot

جوانه زدن (فعل)
grain, tiller, branch, nip, leaf, bud, erupt, peep, germinate, sprout, burgeon, shoot

انگلیسی به انگلیسی

• sprig, shoot; lad, young man (slang)
bud; bloom; burst forth; grow quickly; cause to sprout, grow
when plants or vegetables sprout, or when they sprout new shoots, leaves, or roots, they grow or produce them.
if things sprout, or if something sprouts them, they suddenly appear and spread rapidly.
sprouts or brussels sprouts are vegetables like very small cabbages.

پیشنهاد کاربران

sprout ( v ) ( spraʊt ) = ( of plants or seeds ) to produce new leaves or buds; to start to grow, e. g. The seeds will sprout in a few days
sprout
جوانه ای که تبدیل به برگ میشه bud هستش اما جوانه ای که در ادامه، شاخه میشه sprout است
این فعل مجازاً هم به کار می رود، مثلا با idea :
An idea sprouted in her mind
ایده ای در ذهنش جوانه زد
به سرعت رشد کردن
جوانه زدن - سبز کردن/شدن
verb
1 : to produce new leaves, buds, etc.
[no obj]
◀️seeds sprouting in the spring
◀️Potatoes will sprout in the bag if kept in a warm place.
[ obj]
◀️The garden is sprouting weeds.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The tree is already sprouting leaves.
2 : ( to grow or develop ( something
[ obj]
◀️He sprouted a beard since the last time I saw him.
◀️She dreamed that her boss had sprouted horns.
[no obj]
◀️Hair sprouted on his face.
3 [no obj] :
to appear suddenly and in large numbers — often up
◀️Dozens of new restaurants have been sprouting up [=popping up] around the city.
noun
1 [count] :
🔴a new part ( such as a leaf or bud ) that is growing on a plant
2 sprouts [plural] chiefly US :
🔴very young plants that come from alfalfa or bean seeds and that are used as a vegetable
3 count] chiefly Brit] :
🔴brussels sprout
◀️ Come back when your pubes sprout : وقتی چُختِت دراومد برگرد ( خیلی بچه ای هنوز )

look like a worthless bunch sprouted around you again
بنظرمیاد یه گروه بی خاصیت دیگه دورت جمع شدن
جوانه زدن،
Give off shoots
The process in which seeds begin to grow
جوانه

بپرس