spite

/ˈspaɪt//spaɪt/

معنی: کینه، بدخواهی، غرض، لج، بغض، برسرلج اوردن، خشمگین کردن، کینه ورزیدن
معانی دیگر: دق دل، رجوع شود به: 5 hate - غرض ورزی کردن، کینه توزی کردن، (با کسی) لج بودن، (مهجور) هر چیز زننده، فلاکت، بغ­

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the malicious wish to hurt, bother, or humiliate someone.
مترادف: animosity, hostility, ill will, malice
متضاد: benevolence

(2) تعریف: a particular instance of such a wish.
مترادف: grudge, ill will
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: spites, spiting, spited
عبارات: in spite of
• : تعریف: to act toward (someone) with spite.
مترادف: hurt
متضاد: please
مشابه: bother, gall, grudge, harm, humiliate, pique, wound

جمله های نمونه

1. in spite of all the propaganda, the standard of morality has not improved
علی رغم همه ی تبلیغات،سطح اخلاقیات بالا نرفته است.

2. in spite of early reversals, he finally succeeded
با وجود بدبیاری های اولیه در پایان کار موفق شد.

3. in spite of
علیرغم،باوجود

4. we attacked in spite of the enemy's superior strength
علیرغم نیروی برتر دشمن (به آنها) حمله کردیم.

5. he spoke loudly to spite me
از لج من بلند بلند حرف می زد.

6. she kept plowing ahead in spite of the difficulties
علی رغم مشکلات به سختی به راه خود ادامه داد.

7. the children were ready to spite their elders
بچه ها مساعد بودند که لج بزرگترها را به دل بگیرند.

8. to say something out of spite
از روی غرض حرفی را زدن

9. cut off one's nose to spite one's face
به منافع خود ضرر زدن (مثل الاغی که از لج ارباب خود را غرق کند)

10. I like people who make me laugh in spite of myself.
[ترجمه مریم] من مردمی را دوست دارم که می خندانند مرا علی رغم میلم
|
[ترجمه گوگل]من کسانی را دوست دارم که با وجود خودم باعث خنده ام می شوند
[ترجمه ترگمان]من مردمی را دوست دارم که مرا به رغم میل خود make
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. English became the official language for business in spite of the fact that the population was largely Chinese.
[ترجمه گوگل]با وجود این واقعیت که جمعیت آن عمدتاً چینی بودند، انگلیسی زبان رسمی برای تجارت شد
[ترجمه ترگمان]به رغم این واقعیت که جمعیت زیادی از مردم چین بودند، زبان انگلیسی به زبان رسمی برای تجارت تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The army were still fighting in spite of heavy casualties.
[ترجمه گوگل]ارتش با وجود تلفات سنگین همچنان در حال جنگ بود
[ترجمه ترگمان]ارتش با وجود تلفات سنگین هنوز درگیر جنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I like her in spite of her failings.
[ترجمه گوگل]من او را با وجود ناکامی هایش دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من او را با وجود خطاهای او دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In spite of my son's disagreement,I sent him to the school.
[ترجمه آمل ب.خ] علی رغم موافق نبودن پسرم. اورا به مد رسه فرستادم
|
[ترجمه گوگل]علیرغم اختلاف پسرم او را به مدرسه فرستادم
[ترجمه ترگمان]علی رغم مخالفت پسرم، او را به مدرسه فرستادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't spite him. He's only a kid.
[ترجمه ابوالفضل] ازش کینه نداشته باش اون فقط یه بچه ست
|
[ترجمه ali] باهاش لج نکن اون فقط یه بچه است
|
[ترجمه پدرت] باهاش لج نکن اون فقط یه بچشت
|
[ترجمه گوگل]به او بد نگویید او فقط یک بچه است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، با وجود اون او فقط یک بچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. In spite of my efforts, the boy remained passive.
[ترجمه گوگل]علی رغم تلاش من، پسر منفعل ماند
[ترجمه ترگمان]با وجود تلاش من، پسر آرام باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کینه (اسم)
hatred, animosity, enmity, rancor, grudge, spite, vengeance, peeve

بدخواهی (اسم)
malice, malignancy, rancor, spite, malevolence, disaffection

غرض (اسم)
gain, motive, partiality, purpose, intention, grudge, spite, prejudice, lucre, peeve, private interest

لج (اسم)
grudge, spite, grouch

بغض (اسم)
hatred, spite

برسرلج اوردن (فعل)
spite

خشمگین کردن (فعل)
annoy, incense, aggravate, exasperate, anger, infuriate, vex, make angry, disgruntle, spite, irritate, enrage, make furious, provoke

کینه ورزیدن (فعل)
hate, spite

انگلیسی به انگلیسی

• malice, malevolence, ill-will; resentment, animosity, grudge
act maliciously toward another, be nasty, vent anger on; annoy, intentionally irritate
spite is the desire to hurt or upset someone.
if you do something nasty to spite someone, you do it deliberately in order to hurt, upset, or damage them.
you use in spite of to introduce information which makes your previous or next statement seem surprising.
if you do something in spite of yourself, you do it although you did not really intend to or expect to.

پیشنهاد کاربران

کلمه "spite" از ریشه ی فرانسوی قدیمی "despit" یا "spit" به معنای "هراس" یا "بی احترامی" مشتق شده است. این واژه در زبان انگلیسی به معنای انجام یک عمل به عقب های دیگر به دلیل خشم یا نفرت استفاده می شود.
In spite of this capabilities
با وجود این قابلیت ها.
spite \ ˈspīt \ noun and verb
noun: ill will or hatred that takes the form of being irritating or offensive
noun: a desire or need to see others suffer
verb: deliberately hurt the feelings of, annoy or offend
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ She added that she didn’t believe the pair had really split up and predicted that Mr. Alwyn would make an appearance at Ms. Swift’s next concert stop, in Tampa, Fla. , “out of spite. ” ( Mr. Alwyn has not been sighted at any of Ms. Swift’s tour stops thus far. )

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : spite
✅️ اسم ( noun ) : spite / spitefulness
✅️ صفت ( adjective ) : spiteful
✅️ قید ( adverb ) : spitefully
I'm gonna make it just to spite you
از سر لج تو هم که شده درستش می کنم
- دیالوگ پاپی پارنل، سریال Truth Be Told
به صورت عامیانه میشه کِرم ریختن و اذیت کردن دیگران
بغض میشه choke up
spite معنای بغض نمیده
ینی لج کسی را در آوردن
علیرغم، برخلاف، جدای از این
عمداً اذیت کردن، از روی قصد آزار دادن، تعمداً ناراحت کردن
https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/spite
مثال: . I almost think he died without making a will just to spite his family
Spite : grudge : کینه
.
.
In spite of something : برخلاف - علارغم - حتی با این حال
Despite : برخلاف
هم معنی nonetheless و nevertheless هست
کخ ریختن از روی لج و عقده
دوستان "Despite " معنی علیرغم ، بر خلاف ، با وجود اینکه رو میده
دوستان اشتباه نکنید اون inspite هست که معنی علی رغم میده
Spite معنی کینه، بدخواهی، دق دلی، لج کردن میده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس