spikelet


(گیاه شناسی) سنبلک، سنبلچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small spike, esp. a secondary, flower-bearing spike in grasses.

جمله های نمونه

1. The effect of removing base spikelet on setting kernels and grain weight was slighter, kernels and grain weight per ear decreased less.
[ترجمه گوگل]اثر حذف سنبلچه پایه بر چسبندگی دانه و وزن دانه کمتر بود، دانه و وزن دانه در بلال کمتر کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]تاثیر برداشتن spikelet پایه بر روی تنظیم هسته و وزن دانه slighter، هسته ها و وزن دانه به ازای هر گوش کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One additional QTL for spikelet fertility was detected on chromosome but its heterozygote had an effect for reducing the trait value.
[ترجمه گوگل]یک QTL اضافی برای باروری سنبلچه بر روی کروموزوم تشخیص داده شد اما هتروزیگوت آن در کاهش ارزش صفت تأثیر داشت
[ترجمه ترگمان]یک QTL اضافی برای spikelet fertility بر روی کروموزوم تشخیص داده شد، اما heterozygote آن دارای یک اثر برای کاهش ارزش ویژگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the P(T)GMS have higher wrapround spikelet rates and relatively lower indehiscent spikelet rates.
[ترجمه گوگل]همه P(T)GMS دارای نرخ سنبلچه پیچیده شده بالاتر و نرخ سنبلچه های ناپایدار نسبتا کمتری هستند
[ترجمه ترگمان]همه P (T)دارای نرخ spikelet بالاتر و نرخ نسبتا پایین تری نسبت به نرخ spikelet می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All the P(T)GMS have higher wrapround spikelet rate and relatively lower indehiscent spikelet rate.
[ترجمه گوگل]همه P(T)GMS دارای نرخ سنبلچه پیچیده شده بالاتر و نرخ سنبلچه ناپایدار نسبتا کمتری هستند
[ترجمه ترگمان]هر P (T)دارای نرخ spikelet بالاتر و نرخ نسبتا پایین تر indehiscent spikelet است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pedicels of spikelet pair equal, as long as rachis internode; upper glume with 0. 5–1 mm mucro.
[ترجمه گوگل]ساقه های جفت سنبلچه برابر هستند، تا زمانی که میانگره راچیس گلوم بالایی با 0 5-1 میلی متر موکرو
[ترجمه ترگمان]Pedicels برابر با spikelet برابر است، تا زمانی که rachis internode، glume بالایی با ۰ ۵ - ۱ mm mucro
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Temperature within extremely low and high levels, affected spikelet formation, ripening, and final grain yield.
[ترجمه گوگل]درجه حرارت در سطوح بسیار پایین و بالا، بر تشکیل سنبلچه، رسیدن و عملکرد نهایی دانه تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]دما در سطوح بسیار پایین و بالا، بر شکل گیری spikelet، رسیدن و تسلیم نهایی گندم تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The spikelet is a pseudospikelet consisting of two glumes and 1–2 florets.
[ترجمه گوگل]سنبلچه یک سنبلچه کاذب است که از دو گلوم و 1 تا 2 گلچه تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]spikelet یک pseudospikelet متشکل از دو glumes و ۱ - ۲ florets است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The effects of spikelet and grain positions on the weight, protein content and protein weight of individual grain varied with the grain number of spikelets .
[ترجمه گوگل]اثرات موقعیت سنبلچه و دانه بر وزن، محتوای پروتئین و وزن پروتئین دانه جداگانه با تعداد دانه سنبلچه ها متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]اثرات of و غلات بر روی وزن، محتوای پروتیین و وزن پروتیین دانه ای متفاوت با تعداد دانه spikelets متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vascular bundle a similar spikelet number load sink loadin the HPHR and Shanyou 6
[ترجمه گوگل]بسته عروقی یک عدد سنبلچه مشابه بارگذاری بار در HPHR و Shanyou 6
[ترجمه ترگمان]دسته آوندی نیز شامل sink بار مشابه loadin و Shanyou ۶ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The number of leaf primordia was affected by both genotype and environment, while the numbers of bracteal, spikelet and floret primordia were affected mainly by environmental factors.
[ترجمه گوگل]تعداد پریموردیای برگ تحت تأثیر ژنوتیپ و محیط قرار گرفت، در حالی که تعداد پریموردیاهای براکتئال، سنبلچه و گلچه عمدتاً تحت تأثیر عوامل محیطی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]تعداد of برگ متاثر از ژنوتیپ و محیط بود در حالی که تعداد bracteal، spikelet و floret primordia عمدتا تحت تاثیر عوامل محیطی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a small variant, apparently of local distribution, distinguished mainly by the hairy upper glume of the sessile spikelet .
[ترجمه گوگل]این یک نوع کوچک است، ظاهراً از توزیع محلی، که عمدتاً با گلوم فوقانی مودار سنبلچه بی‌پایان مشخص می‌شود
[ترجمه ترگمان]این یک متغیر کوچک است، که ظاهرا از توزیع محلی است، که عمدتا توسط the بالای پشمالو از spikelet چسبیده متمایز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The distribution of vascular bundle in the rachises of spikelet in different parts of ear had difference, and the number and area of.
[ترجمه گوگل]توزیع دسته عروقی در راشیزهای سنبلچه در قسمت های مختلف گوش تفاوت و تعداد و مساحت آنها متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]توزیع دسته آوندی در the of در بخش های مختلف گوش تفاوت داشت و تعداد و مساحت آن متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The near isogenic lines with Oleson did not affect the spikelet numbers and flag leaf length of backcrossing male parents.
[ترجمه گوگل]خطوط نزدیک ایزوژنیک با اولسون بر تعداد سنبلچه و طول برگ پرچم والدین نر متقاطع تأثیری نداشت
[ترجمه ترگمان]خطوط نزدیک isogenic با Oleson بر تعداد spikelet و طول برگ پرچم مردان backcrossing اثر نگذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here, we report the identification of the SUPERNUMERARY BRACT (SNB) gene controlling the transition from spikelet meristem to floral meristem and the floral organ development.
[ترجمه گوگل]در اینجا، ما شناسایی ژن SUPERNUMERARY BRACT (SNB) را گزارش می‌کنیم که انتقال از مریستم سنبلچه به مریستم گل و رشد اندام گل را کنترل می‌کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا، شناسایی ژن supernumerary BRACT (SNB)که گذار از spikelet meristem به گل meristem و توسعه ارگان گل را کنترل می کند را گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

spikelet ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: سنبلچه
تعریف: سنبله ای کوچک که واحد پایۀ گل آذین در جَگنیان و گندمیان است
اسپایک کوچک

بپرس