spendable

/ˈspendəbəl//ˈspendəbəl/

خرج کردنی، خرج شدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: available to be spent.

جمله های نمونه

1. Spendable earnings accrue on the gift annually.
[ترجمه گوگل]درآمد قابل خرج سالانه به هدیه تعلق می گیرد
[ترجمه ترگمان]درآمد سالانه به صورت سالانه در برابر هدیه افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Spendable money is better off spent.
[ترجمه گوگل]پول خرج کردنی بهتر است خرج شود
[ترجمه ترگمان]پول خرد کردن بهتر از خرج کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You will gain some rewards but the points are not spendable .
[ترجمه گوگل]مقداری جوایز به دست خواهید آورد اما امتیازات قابل خرج نیستند
[ترجمه ترگمان]شما پاداش هایی به دست خواهید آورد اما این نکات مثبت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every transaction deposit balance and every dollar bill is part ofsomebody's spendable funds at any given time, ready to move to other owners astransactions take place.
[ترجمه گوگل]هر تراکنش سپرده و هر اسکناس دلاری بخشی از وجوه قابل خرج کردن یک نفر در هر زمان معین است که آماده انتقال به سایر مالکان است زیرا معاملاتی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر حساب سپرده و هر دلار بخشی از بودجه spendable است که در هر زمان داده شده، برای حرکت به سوی دیگر صاحبان سهام آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Banks are also closely watched because of their power to create money in the form of readily spendable deposits by making loans and investments.
[ترجمه گوگل]بانک‌ها نیز به دلیل قدرتشان در ایجاد پول در قالب سپرده‌های قابل خرج کردن با وام‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به دقت تحت نظر هستند
[ترجمه ترگمان]بانک ها نیز به دلیل توان خود برای ایجاد پول به شکل ذخایر پولی به آسانی با ساخت وام ها و سرمایه گذاری ها تحت نظارت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From convenient the angle that decorates 23 to cover sets out, successive spendable metope is the smallest inside hall length had better be in 4 meters of above.
[ترجمه گوگل]از زاویه مناسبی که 23 تا پوشش را تزئین می‌کند، متوپه قابل مصرف متوالی کوچک‌ترین طول سالن است، بهتر است در 4 متر بالاتر باشد
[ترجمه ترگمان]از زاویه مناسب که ۲۳ تا پوشش را نشان می دهد، spendable متوالی successive که کوچک ترین طول راهرو را نشان می دهد، بهتر است در ۴ متر بالا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thus, cash is listed first because it is the most liquid and the most readily spendable form of an asset if there are no legal restrictions on its use.
[ترجمه گوگل]بنابراین، وجه نقد ابتدا فهرست می‌شود، زیرا در صورتی که محدودیت‌های قانونی در استفاده از آن وجود نداشته باشد، نقدشوندگی‌ترین و قابل مصرف‌ترین شکل دارایی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نقدینگی ابتدا لیست شده است زیرا این most و the شکل یک دارایی است اگر هیچ محدودیت قانونی بر روی استفاده آن وجود نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being spent; expendable

پیشنهاد کاربران

بپرس