speculate

/ˈspekjəˌlet//ˈspekjʊleɪt/

معنی: تفکر کردن، اندیشیدن، احتکار کردن، سفته بازی کردن، معاملات قماری کردن
معانی دیگر: (درباره ی جنبه های مختلف چیزی) اندیشیدن، (با حدس و قیاس) فکر کردن، گمان کردن، گمانه زنی کردن، خرد پردازی کردن، گمان پردازی کردن، نگرورزی کردن، (سهام یا زمین و غیره) خرید و فروش کردن، دست به قمار زدن، زمین بازی کردن، بنداری کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: speculates, speculating, speculated
(1) تعریف: to wonder or make a guess or guesses with respect to something.
مترادف: conjecture, guess, hypothesize, surmise, theorize, wonder
مشابه: cogitate, contemplate, meditate, mull, ponder, reflect, ruminate, see, suppose, think

- We have no facts, so we can only speculate as to her motives.
[ترجمه dastaran] ما هیچ مدرکی نداریم ، بنابراین ما فقط میتوانیم در مورد انگیزه های او گمانه زنی کنیم
|
[ترجمه حسین یزدانی] ما هیچگونه مدرکی نداریم، از این رو تنها می توانیم به انگیزه های او فکر کنیم.
|
[ترجمه هومن] ما هیچ مدرکی نداریم از این رو فقط میتونیم از روی انگیزش ، در موردش حدس بزنیم
|
[ترجمه گوگل] ما هیچ واقعیتی نداریم، بنابراین فقط می توانیم در مورد انگیزه های او حدس بزنیم
[ترجمه ترگمان] ما شاهدی در کار نیست، پس ما فقط می توانیم درباره انگیزه او بحث کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I don't want to speculate about the nature of their relationship.
[ترجمه گوگل] من نمی خواهم در مورد ماهیت رابطه آنها حدس بزنم
[ترجمه ترگمان] من نمی خواهم درباره ماهیت رابطه آن ها فکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Would you like to speculate on the possibility of her running for governor next year?
[ترجمه گوگل] آیا می خواهید در مورد احتمال نامزدی او برای فرمانداری سال آینده حدس بزنید؟
[ترجمه ترگمان] آیا مایلید در مورد امکان دویدن او برای فرماندار در سال آینده تامل کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to engage in a risky business transaction that promises the possibility of large profits.
مترادف: gamble
مشابه: chance it, plunge, trade, venture, wager

- The older brother liked to speculate despite the risks of losing money, but the younger brother always played it safe.
[ترجمه گوگل] برادر بزرگتر علیرغم خطرات از دست دادن پول، دوست داشت حدس و گمان کند، اما برادر کوچکتر همیشه از آن مطمئن بود
[ترجمه ترگمان] برادر بزرگ تر دوست داشت با وجود خطر از دست دادن پول فکر کند، اما برادر کوچک تر همیشه آن را ایمن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to buy, produce, or build something in anticipation of an increase in its price.
مشابه: invest
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to put forward (a guess or a theory) despite lack of sufficient evidence (fol. by a clause).

- The press is speculating that the bomb blast was carried out by terrorists.
[ترجمه گوگل] مطبوعات حدس می زنند که انفجار بمب توسط تروریست ها انجام شده است
[ترجمه ترگمان] مطبوعات گمان می کنند که انفجار بمب توسط تروریست ها انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to wonder about or consider.

- I'm just speculating whether or not he really knew what he was doing.
[ترجمه گوگل] من فقط حدس می زنم که آیا او واقعاً می دانست چه کار می کند یا نه
[ترجمه ترگمان] من فقط دارم فکر می کنم که اون واقعا می دونست داره چی کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to speculate about the origin of the universe
درباره ی اصل کائنات گمان پردازی کردن

2. to speculate in land
زمین بازی کردن

3. to speculate on the stock market
در بازار سهام خرید و فروش کردن

4. It would be unfair to Debby's family to speculate on the reasons for her suicide.
[ترجمه علی] گمانه زنی در رابطه با دلایل خودکشی آن دختر، رفتاری ناعادلانه با خانواده دبی است
|
[ترجمه گوگل]برای خانواده دبی بی انصافی است که در مورد دلایل خودکشی او حدس بزنند
[ترجمه ترگمان]برای خانواده Debby ناعادلانه است که دلایل خودکشی او را حدس بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wouldn't like to speculate on the reasons for her resignation.
[ترجمه حسین یزدانی] دوست ندارم در مورد دلایل استعفای او گمانه زنی کنم.
|
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم در مورد دلایل استعفای او حدس بزنم
[ترجمه ترگمان]من دوست ندارم به خاطر استعفای او این کار را بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is idle to speculate what the consequences would have been.
[ترجمه گوگل]بیهوده است که حدس بزنیم که عواقب آن چه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بی کار است که حدس بزند عواقب آن چه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This has led scientists to speculate on the existence of other galaxies.
[ترجمه گوگل]این امر دانشمندان را به گمانه زنی در مورد وجود کهکشان های دیگر سوق داده است
[ترجمه ترگمان]این باعث شده است که دانشمندان در مورد وجود کهکشان های دیگر تامل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new insurance rules speculate that the disabled for the public benefit are to receive more money.
[ترجمه گوگل]قوانین بیمه جدید حدس می زند که معلولان برای منافع عمومی باید پول بیشتری دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]قوانین جدید بیمه پیش بینی می کنند که افراد معلول برای منافع عمومی، پول بیشتری دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She refused to speculate.
[ترجمه گوگل]او از حدس و گمان خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]از فکر کردن سر باز زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's tempting to speculate about what might have happened.
[ترجمه گوگل]وسوسه انگیز است که در مورد آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد، حدس بزنیم
[ترجمه ترگمان]خیلی وسوسه کننده است که درباره اتفاقی که ممکن بود بیفتد فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can only speculate that he left willingly.
[ترجمه گوگل]فقط می توانم حدس بزنم که او با کمال میل رفت
[ترجمه ترگمان]من فقط می تونم حدس بزنم که اون با میل خودش رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He refused to speculate on her reasons for leaving.
[ترجمه گوگل]او از اظهارنظر درباره دلایل ترک خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]او از گمانه زنی در مورد دلایل ترک سیگار خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We can speculate that the stone circles were used in some sort of pagan ceremony.
[ترجمه گوگل]می توان حدس زد که از دایره های سنگی در نوعی مراسم بت پرستی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم تصور کنیم که حلقه های سنگی در نوعی از تشریفات pagan مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He likes to speculate on the stock market.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در بازار سهام سفته بازی کند
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد در بازار سهام سرمایه گذاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We can only speculate as to this man's identity.
[ترجمه گوگل]ما فقط می توانیم در مورد هویت این مرد حدس بزنیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط می توانیم درباره هویت این مرد حدس بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفکر کردن (فعل)
consider, imagine, meditate, ponder, chew, contemplate, speculate, muse

اندیشیدن (فعل)
hatch, think, contemplate, speculate, excogitate

احتکار کردن (فعل)
hoard, engross, speculate

سفته بازی کردن (فعل)
kite, speculate

معاملات قماری کردن (فعل)
speculate

تخصصی

[حقوق] سوداگری کردن، سفته بازی کردن، حدس زدن

انگلیسی به انگلیسی

• consider, reflect, ponder, wonder; theorize, hypothesize; engage in risky business transactions; buy and sell commodities to profit from market fluctuations
if you speculate about something, you guess about its nature or identity, or about what might happen.
when people speculate financially, they buy property or shares in the hope of being able to sell them at a profit.

پیشنهاد کاربران

[intransitive, transitive] to guess about the possible causes or effects of something, without knowing all the facts or details
◀️ مثال
verb
1 : to think about something and make guesses about it : to form ideas or theories about something usually when there are many things not known about it
[no obj]
◀️She could only speculate about/on her friend's motives.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️He speculated as to whether she would come.
◀️We don't know what happened—we can only speculate.
[ obj] — that
◀️Scientists speculate that the illness is caused by a virus.
2 [no obj] : to invest money in ways that could produce a large profit but that also involve a lot of risk
◀️speculating on the stock market
◀️ Scarlxrd isn’t vague, he is direct and doesn’t give people the chance to speculate.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : speculate
✅️ اسم ( noun ) : speculation / speculator
✅️ صفت ( adjective ) : speculative
✅️ قید ( adverb ) : speculatively
تفکر کردن
اندیشیدن
حدس زدن
پیش بینی کردن
دلالی کردن
حدس زدن
گمان کردن
البته بر اساس میزان قطعیت فرق داره استفادش
✔️ ( با حدس و قیاس ) فکر کردن، گمان کردن
Claim Prince Charles ⭕speculated⭕ on grandchilren's skin colour is fiction
حدس زدن , گمانه زنی کردن ؛ خرید و فروش کردن
– We can only speculate as to this man's identity
– It's useless to speculate without more information
– He likes to speculate on the stock market
– He has been speculating in property for years
گمانه زنی کردن درست ترین ترجمه برای این کلمه است.
یعنی حدس زدن در مورد دلایل یا اثرات ممکن چیزی بدون اینکه جزئیات یا واقعیت های لازم رو بدونیم.
speculate ( verb ) = suspect ( verb )
به معناهای: حدس زدن، گمان کردن، پنداشتن، شک داشتن
شاهد بودن
یعنی ( مشاهده کردن )
form a theory or conjecture about a subject without firm evidence
To conjecture
To theorize
To form theories
To hypothesize
To surmise
گمان کردن
فکر کردن
خیال کردن
نظر دادن بدون داشتن دانش کافی
تخمین زدن
گمان کردن
گمانه زنی کردن
حدس زدن
( تو ۹۹ درصد جملات نمونه این معنی رو میده )
نظریه پردازی کردن
سفته بازی
معامله پر ریسک
حدس زدن
1. نظریه پردازی کردن، گمان پردازی کردن، حدس زدن
2. ( سهام یا زمین و غیره ) خرید و فروش کردن، سرمایه گذاری کردن در
To guess about the possible causes or effects of something WITHOUT knowing all the facts or details.
گمان پردازی کردن
تصور کردن، خیال کردن
تأمل کردن، نظریه پردازی کردن، حدس زدن، گمانه زنی کردن، فکر کردن
ورود به کار پرخطر
تأمل انگیز
To guess about the possible couses or effe ts of some thing without knowing all the facts or details
فرض کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس