sourness

جمله های نمونه

1. The sourness of old rubbish fires hangs in the air.
[ترجمه گوگل]ترشی آتش زباله های قدیمی در هوا معلق است
[ترجمه ترگمان]بوی ترش of کهنه در هوا معلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Heart burn, regurgitation of sourness at times.
[ترجمه گوگل]سوزش قلب، گاهاً برگشت ترش
[ترجمه ترگمان]قلب او را به سوزش می اندازد، و گاهی ترش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A rice wine would reduce sourness if vinegar is added too much in cooking.
[ترجمه گوگل]اگر سرکه بیش از حد در پخت و پز اضافه شود، یک شراب برنج ترشی را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر سرکه به مقدار زیادی در آشپزی اضافه شود، شراب برنج کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are but five flavors in life - sourness, sweetness, bitterness, spiciness and saltiness. For those who have lived in Yantian for generations, the primary flavor is saltiness.
[ترجمه گوگل]در زندگی فقط پنج طعم وجود دارد - ترشی، شیرینی، تلخی، تندی و شوری برای کسانی که نسل‌ها در یانتیان زندگی کرده‌اند، طعم اصلی شوری است
[ترجمه ترگمان]تنها پنج طعم در زندگی وجود دارد: ترش کردن، شیرینی، تلخی، spiciness و saltiness برای آن هایی که برای نسل ها در Yantian زندگی کرده اند، طعم اولیه saltiness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sourness of a moment earlier was gone, a warmth and gratitude replacing it.
[ترجمه گوگل]ترشی لحظه ای قبل از بین رفت، گرما و سپاسگزاری جایگزین آن شد
[ترجمه ترگمان]بوی ترش یک لحظه قبل از بین رفته بود، گرما و قدردانی جایگزین آن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It has dark color and sweet smell, medium sourness, well controlled aftertaste, no acerbity.
[ترجمه گوگل]رنگ تیره و بوی شیرین، ترشی متوسط، طعم پس از کنترل خوب، بدون تند بودن دارد
[ترجمه ترگمان]این رنگ، رنگ تیره و بوی خوش، ترش رویی متوسط، aftertaste کنترل شده و نه acerbity دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is a woman with no sourness.
[ترجمه گوگل]او زنی است که ترشی ندارد
[ترجمه ترگمان]او زنی است که ترش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And soon afterwards, I light to bite it, sourness and sweet juice wonder in mouth.
[ترجمه گوگل]و اندکی بعد، برای گاز گرفتن آن روشن می کنم، ترشی و آب شیرین در دهان تعجب می کند
[ترجمه ترگمان]و کمی بعد، آن را گاز می گیرم، ترش و شیرین و شیرین در دهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The human tongue also detects saltiness, sourness, bitterness, and savoriness.
[ترجمه گوگل]زبان انسان نیز شوری، ترشی، تلخی و مزه را تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]زبان انسانی نیز saltiness، ترش کردن، تلخی و savoriness را شناسایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It radiated sourness and selfishness.
[ترجمه گوگل]ترشی و خودخواهی را ساطع می کرد
[ترجمه ترگمان]این اثر بوی ترش و selfishness را از خود ساطع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A wry and comical early cynicism rapidly transforms into an overwhelming sense of sourness.
[ترجمه گوگل]بدبینی اولیه خنده‌دار و خنده‌دار به سرعت به یک حس طاقت فرسا تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک بدبینی زودرس و مضحک به سرعت به یک حس ترش ترش تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thankfully he was too dim to perceive the effect he had on his beloved and puffed smoke lovingly at every sourness.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه او آنقدر کم نور بود که نمی توانست تأثیری را که روی معشوقش گذاشته بود درک کند و در هر ترشی دود عاشقانه دود می کرد
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که بیش از آن تاریک بود که متوجه تاثیری که روی محبوبش کرده بود و با اشتیاق هر روز بوی ترش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The embalmers' perfume filled the room, tinged with a slight sourness which smelt repellent.
[ترجمه گوگل]عطر مومیایی‌کنندگان اتاق را پر کرده بود، رنگی با ترشی ملایم که بوی بدی داشت
[ترجمه ترگمان]عطر نا embalmers اتاق را پر کرد و با ترش رویی که بوی زننده می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bregawn's temperament got the better of him the following season, and on his racecourse appearances he displayed increasing sourness.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی Bregawn در فصل بعد از او بهتر شد و در حضور در میدان مسابقه او ترشی فزاینده نشان داد
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی Bregawn، فصل بعد را بهتر کرد، و در ظاهر his رو به افزایش ترش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• acidity, sour flavor; bitterness, disillusionment, resentment

پیشنهاد کاربران

کج خلقی
حتی می تونه معنای غم هم بده : )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sour
✅️ اسم ( noun ) : sourness
✅️ صفت ( adjective ) : sour
✅️ قید ( adverb ) : sourly
ترشرویی
ترشی

بپرس