sorter

/ˈsɔːrtər//ˈsɔːtə/

معنی: رجگر، جور کننده، جور ساز
معانی دیگر: رجگر، جور کننده

جمله های نمونه

1. Slide Sorter view is also a good place in which to make global changes.
[ترجمه گوگل]نمای Slide Sorter نیز مکان خوبی برای ایجاد تغییرات کلی است
[ترجمه ترگمان]دیدن نمایش اسلایدی یک مکان خوب برای ایجاد تغییرات جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. CDS Manufacturing builds table top roll sorters. Standard table top roll sorter system includes a pair of 12" case hardened stainless steel rollers, adjustable roller height and angle. "
[ترجمه گوگل]CDS Manufacturing دسته‌های رولی روی میز را می‌سازد سیستم طبقه‌بندی رول رومیزی استاندارد شامل یک جفت غلتک 12 اینچی فولادی ضد زنگ سخت شده، ارتفاع و زاویه غلتک قابل تنظیم است
[ترجمه ترگمان]تولید CDS، سطح بالای جدول را می سازد سیستم مرتب سازی صعودی میز استاندارد شامل یک جفت \"case فولادی ضد زنگ محکم\"، ارتفاع و زاویه roller قابل تنظیم می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An sorter which is capable of color and size grading of fruits was designed and developed.
[ترجمه گوگل]یک سورتینگ با قابلیت درجه بندی رنگ و اندازه میوه ها طراحی و ساخته شد
[ترجمه ترگمان]An که توانایی رنگ آمیزی و درجه بندی دقیق میوه ها را دارد طراحی و توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A card stacker in card sorter.
[ترجمه گوگل]استکر کارت در مرتب کننده کارت
[ترجمه ترگمان]یه کارت stacker با کارت بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Imagine life as a waste sorter or, perhaps more correctly, a recycling operative.
[ترجمه گوگل]زندگی را به عنوان یک تفکیک کننده زباله یا شاید بهتر بگوییم یک عامل بازیافت تصور کنید
[ترجمه ترگمان]زندگی را به عنوان یک فرآیند تمیز کننده و یا شاید بهتر، یک عامل بازیافت را تصور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use fluorescence - activated cell sorter ( FACS ) to detect the surface markers of CD 34~ + HSC.
[ترجمه گوگل]برای شناسایی نشانگرهای سطح CD 34~ + HSC از مرتب کننده سلول فعال شده با فلورسانس (FACS) استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از sorter cell cell (FACS)فعال شده برای تشخیص مارکرهای سطحی CD ۳۴ + HSC استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An electro-optical sorter which is capable of color and size grading of fruits was designed and developed.
[ترجمه گوگل]سورتر الکترواپتیکال با قابلیت درجه بندی رنگ و اندازه میوه ها طراحی و ساخته شد
[ترجمه ترگمان]یک روش electro نوری که قادر به رنگ و درجه بودن اندازه میوه ها است طراحی و توسعه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do you want to review timings in slide sorter view?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید زمان بندی را در نمای مرتب کننده اسلاید مرور کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهید زمان خود را در دید sorter بررسی کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As an important portion of the photoelectric sorter, sorting system is a way to sort and remove infested objects by using photoelectrical technology.
[ترجمه گوگل]به عنوان بخش مهمی از مرتب‌کننده فوتوالکتریک، سیستم مرتب‌سازی راهی برای مرتب‌سازی و حذف اجسام آلوده با استفاده از فناوری فوتوالکتریک است
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخش مهمی از نوع sorter، سیستم مرتب سازی راهی برای مرتب سازی و حذف اشیا آلوده به استفاده از تکنولوژی photoelectrical می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Currency Sorter is an optical, mechanical and electrical financial facility.
[ترجمه گوگل]سورتر ارز یک تسهیلات مالی نوری، مکانیکی و الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]Sorter پول یک ساختمان مالی، مکانیکی و الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bill sorter, which has fast been developing lately, is an optical, mechanical and electrical financial facility.
[ترجمه گوگل]بیل سورتر، که اخیراً به سرعت در حال توسعه است، یک تسهیلات مالی نوری، مکانیکی و الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]\"بیل sorter\" که اخیرا در حال توسعه است، یک ساختمان مالی، مکانیکی و الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many workers in the sorting office lost their jobs when an automatic sorter was introduced.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارگران در دفتر سورتینگ با معرفی یک مرتب کننده خودکار شغل خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارگران در دفتر مرتب سازی کار خود را هنگام معرفی an اتوماتیک از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Changes at sorting and post offices would affect postmen, sorters, engineers, drivers and managers, they said.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که تغییرات در مرتب سازی و دفاتر پست بر پستچی ها، مرتب کننده ها، مهندسان، رانندگان و مدیران تاثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که تغییرات در مرتب سازی و دفاتر پست بر postmen، sorters، مهندسین، رانندگان و مدیران تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The machines are made by a London company, which launched the world's first microprocessor-based sorter in 197
[ترجمه گوگل]این ماشین ها توسط یک شرکت لندنی ساخته شده اند که اولین مرتب کننده مبتنی بر ریزپردازنده جهان را در سال 197 راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]این ماشین ها توسط یک شرکت لندنی ساخته می شوند، که اولین sorter مبتنی بر microprocessor را در ۱۹۷ راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رجگر (اسم)
sorter

جور کننده (اسم)
sorter

جور ساز (اسم)
sorter

انگلیسی به انگلیسی

• one who sorts, one who classifies, one who categorizes, one who puts in order

پیشنهاد کاربران

بپرس