snowstorm

/ˈsnoʊstɔːm//ˈsnəʊstɔːm/

توفان برف، کولاک، بوران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a storm in which there is a heavy fall of snow and often high winds.

جمله های نمونه

1. Traffic was dislocated by the snowstorm.
[ترجمه گوگل]تردد در اثر بارش برف قطع شد
[ترجمه ترگمان]ترافیک در اثر بارش برف از جا دررفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The snowstorm will last till tomorrow afternoon.
[ترجمه گوگل]بارش برف تا بعدازظهر فردا ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]طوفان برف تا فردا بعد از ظهر دوام خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A severe snowstorm blocked up railroads.
[ترجمه گوگل]طوفان شدید برف راه آهن را مسدود کرد
[ترجمه ترگمان]یک طوفان شدید و شدید راه اهن را مسدود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Traffic in the city was interrupted by a snowstorm.
[ترجمه گوگل]تردد در این شهر به دلیل طوفان برف قطع شد
[ترجمه ترگمان]ترافیک در شهر توسط طوفان برف قطع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A snowstorm hit the West today, bringing with it frigid temperatures.
[ترجمه گوگل]طوفان برف امروز غرب را درنوردید و دمای بسیار سردی را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]طوفان برف امروز غرب را لرزاند و دمای سرد آن را به همراه آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The snowstorm swept the vast expanse of grassland.
[ترجمه گوگل]طوفان برف گستره وسیعی از علفزار را در نوردید
[ترجمه ترگمان]برف، گستره وسیع چمن زار را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After several weeks of travel, snowstorm hit us first.
[ترجمه گوگل]پس از چندین هفته سفر، اولین بار طوفان برف به ما رسید
[ترجمه ترگمان]پس از چند هفته سفر، طوفان برف ابتدا به ما برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A sudden snowstorm paralysed the city.
[ترجمه گوگل]طوفان ناگهانی برف شهر را فلج کرد
[ترجمه ترگمان]برف ناگهانی شهر را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unfortunately they ran into a snowstorm along the way.
[ترجمه گوگل]متأسفانه آنها در طول راه با طوفان برف برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه در راه بارش برف شروع به باریدن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One of the victims of the weekend's snowstorm has been named as twenty-year-old John Barr.
[ترجمه گوگل]یکی از قربانیان طوفان برف آخر هفته، جان بار بیست ساله است
[ترجمه ترگمان]یکی از قربانیان طوفان برفی آخر هفته جان بار به نام جان بار نامگذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The snowstorm meant that all planes were grounded.
[ترجمه گوگل]طوفان برف به این معنی بود که همه هواپیماها زمین گیر شدند
[ترجمه ترگمان]جریان برف به این معنا بود که تمام هواپیماها تنبیه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The icy roads were sanded after the snowstorm.
[ترجمه گوگل]یخ زدگی جاده ها پس از بارش برف شن ریزی شد
[ترجمه ترگمان]پس از کولاک برف، جاده های یخ پوشیده از شن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first snowstorm blew in from the north.
[ترجمه گوگل]اولین طوفان برف از شمال وارد شد
[ترجمه ترگمان]اولین طوفان برف از سمت شمال می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He turned his son adrift in a snowstorm.
[ترجمه گوگل]او پسرش را در طوفان برفی سرگردان کرد
[ترجمه ترگمان]پسرش رو تبدیل به طوفان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] بوران - دمه - کولاک برف
[آب و خاک] توفان برف

انگلیسی به انگلیسی

• storm accompanied by heavy snowfall and high winds
a snowstorm is a very heavy fall of snow, usually when there is a lot of wind blowing at the same time.

پیشنهاد کاربران

snowstorm ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: توفان برف
تعریف: توفانی که با بارش منجمد به شکل برف قابل تشخیص است
کولاک
توده برف

بپرس