sniveling

جمله های نمونه

1. She's always snivelling about her unhappy childhood.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد کودکی ناخوشایند خود خرخر می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد دوران کودکی her گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's sitting in his bedroom snivelling because he was told off for not doing his homework.
[ترجمه گوگل]او در اتاق خوابش نشسته و خرخر می کند، زیرا به دلیل انجام ندادن تکالیف به او گوشزد کردند
[ترجمه ترگمان]او در اتاق خوابش نشسته بود و به خاطر اینکه تکالیف مدرسه اش را انجام نداده بود، گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He snivelled to his father about his troubles.
[ترجمه گوگل]او در مورد مشکلات پدرش خرخر کرد
[ترجمه ترگمان]درباره مشکلاتش با پدرش حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Billy started to snivel. His mother smacked his hand.
[ترجمه گوگل]بیلی شروع کرد به خرخر کردن مادرش دستش را زد
[ترجمه ترگمان]شروع به گریه کردن کرد مادر دستش را مشت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A small boy was sniveling on a chair.
[ترجمه گوگل]پسر کوچکی روی صندلی خرخر می کرد
[ترجمه ترگمان]یک پسربچه کوچک روی یک صندلی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's snivelling after crying.
[ترجمه غزل] او بعد از گریه کردن آب دماغش رابا صدا بالا میکشد.
|
[ترجمه گوگل]بعد از گریه داره خفن می کنه
[ترجمه ترگمان]گریه می کند و گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've warned you. If you fail, don't come snivelling back to me.
[ترجمه گوگل]من به شما هشدار داده ام اگر شکست خوردی، به من باز نگرد
[ترجمه ترگمان]بهت هشدار داده بودم اگر شکست بخوری، به گریه من نیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Buddie had been very angry, but everyone else had laughed at Frankie and called him a snivelling cissy.
[ترجمه گوگل]بادی خیلی عصبانی شده بود، اما بقیه به فرانکی خندیده بودند و او را یک شیطون خفن خطاب کرده بودند
[ترجمه ترگمان]Buddie خیلی عصبانی شده بود، اما بقیه به فرانکی خندیدند و او را a snivelling می نامیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He's a snivelling idiot!
[ترجمه گوگل]او یک احمق خفن است!
[ترجمه ترگمان]عجب احمقی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That snivelling creep/coward!
[ترجمه گوگل]آن خزنده/بزدل خفن!
[ترجمه ترگمان]اون snivelling ترسو و ترسو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All the while becoming crusty and cynical or a pathetic, sniveling victim.
[ترجمه گوگل]در تمام مدت تبدیل شدن به یک قربانی رقت انگیز و بدبین یا یک قربانی رقت انگیز
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت، در عین حال خشن و بدبین و یا متاثر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At the time I was told this I had no idea why a butterfly might be called a butterflyand so I kept my mouth shut (like a sniveling sycophant).
[ترجمه گوگل]در آن زمان که این را به من گفتند نمی‌دانستم که چرا یک پروانه را می‌توان پروانه نامید و به همین دلیل دهانم را بسته نگه داشتم (مثل یک خرچنگ سیکوفونی)
[ترجمه ترگمان]در آن زمان من به این موضوع پی بردم که نمی دانم چرا یک پروانه به نام یک پروانه است بنابراین دهانم را بسته نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All the while becoming crusty and crynical or a pathetic, sniveling victim.
[ترجمه گوگل]در تمام مدت تبدیل شدن به یک قربانی رقت‌انگیز و شنیع یا یک قربانی رقت‌انگیز
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت، در عین حال خشن و crynical، یا یک قربانی بدبخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All the while becoming crusty and cynical a pathetic, sniveling victim.
[ترجمه گوگل]در تمام این مدت تبدیل شدن به یک قربانی رقت انگیز و بدبین
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت، هر قربانی خشن و cynical می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• whining, whimpering, complaining; sniffling, snuffling

پیشنهاد کاربران

مفو_ دماغو_ دست و پا چلفتی
رجوع شود به snivel ، میتوان گفت دماغو

بپرس