snagged


پر گره، پراز ته شاخه، دارای برامدگیهای ناصاف

جمله های نمونه

1. he snagged his pants on the barbed wire fence
شلوارش به نرده ی سیم خاردار گرفت.

2. commerce was snagged by a lack of foreign exchange
فقدان ارز خارجی بازرگانی را مختل کرد.

3. Change your socks; they were snagged.
[ترجمه گوگل]جوراب خود را عوض کنید؛ آنها گرفتار شدند
[ترجمه ترگمان]جوراب هات رو عوض کن، گیر کرده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His remarks snagged all my efforts.
[ترجمه گوگل]سخنان او تمام تلاشم را به هم زد
[ترجمه ترگمان] اظهارات اون به تمام تلاش من گیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The negotiations have snagged on a dispute about who should chair them.
[ترجمه گوگل]مذاکرات بر سر اختلاف در مورد اینکه چه کسی باید ریاست آنها را بر عهده بگیرد، دچار مشکل شده است
[ترجمه ترگمان]مذاکرات بر سر اینکه چه کسی باید آن ها را کنترل کند، گیر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She snagged a heel on a root and tumbled to the ground.
[ترجمه گوگل]او یک پاشنه را به یک ریشه کوبید و روی زمین افتاد
[ترجمه ترگمان]با پاشنه پا روی زمین گیر کرد و روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They'd have gone bust if they hadn't snagged that contract from their rivals.
[ترجمه گوگل]آنها اگر آن قرارداد را از رقبای خود نگرفته بودند، شکست می خوردند
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها آن قرارداد را از رقیب their نگرفته بودند، ورشکست می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She got snagged by the police while stealing the purse.
[ترجمه گوگل]او هنگام سرقت کیف پول توسط پلیس گیر افتاد
[ترجمه ترگمان] وقتی که کیف رو دزدیده، به پلیس گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She snagged her tights on the rough edge of the chair.
[ترجمه گوگل]جوراب شلواری اش را روی لبه ناهموار صندلی گیر کرد
[ترجمه ترگمان]لباس تنگ را روی لبه ناهموار صندلی گیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I snagged a parking space in the last row.
[ترجمه گوگل]یک جای پارک در ردیف آخر گرفتم
[ترجمه ترگمان] من توی آخرین ردیف پارکینگ یه پارکینگ پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ball was hit well, but Silverman snagged it for the final out of the inning.
[ترجمه گوگل]توپ به خوبی زده شد، اما سیلورمن آن را برای فینال از اینینگ گرفت
[ترجمه ترگمان]توپ به خوبی مورد اصابت گلوله قرار گرفت، اما سیلورمن آن را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I snagged my sweater on the wire fence.
[ترجمه گوگل]ژاکتم را روی نرده سیمی گیر کردم
[ترجمه ترگمان] ژاکتم رو روی نرده های سیمی گیر آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Financial problems have snagged the project for the past six months.
[ترجمه گوگل]مشکلات مالی این پروژه را در شش ماه گذشته گرفتار کرده است
[ترجمه ترگمان]مشکلات مالی این پروژه را در شش ماه گذشته به دام انداخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No man told her that her skirt snagged on a nail.
[ترجمه گوگل]هیچ مردی به او نگفت که دامنش به میخ گیر کرده است
[ترجمه ترگمان] هیچ کس بهش نگفته بود که دامنش به یه میخ گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I snagged a ride from Joe.
[ترجمه گوگل]من یک سواری از جو گرفتم
[ترجمه ترگمان] از \"جو\" یه سواری گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس