snafu

/ˈsnæfuː//ˈsnæfuː/

معنی: اشتباه، اشفته بودن، کج، درهم و برهم کردن
معانی دیگر: (خودمانی)، اشتباه لپی، خطای فاحش، گاف، گاف کردن، اشتباه کردن، ناتو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) an unpredictable or badly confused situation or occurrence (acronym for "situation normal, all fouled up").
مشابه: snarl

- a typical bureaucratic snafu
[ترجمه گوگل] یک اسنافوی معمولی بوروکراتیک
[ترجمه ترگمان] یک snafu اداری معمولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: snafus, snafuing, snafued
• : تعریف: (informal) to cause to become confused or muddled; throw into chaos.

- Our project was snafued by a computer error.
[ترجمه گوگل] پروژه ما با یک خطای کامپیوتری خراب شد
[ترجمه ترگمان] پروژه ما با یک خطای کامپیوتری snafued شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The company isn't wholly to blame for the snafu.
[ترجمه گوگل]این شرکت به طور کامل برای snafu مقصر نیست
[ترجمه ترگمان]شرکت تمام تقصیرها را به گردن خود نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was another bureaucratic snafu.
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از اسنافی بوروکراتیک بود
[ترجمه ترگمان]مشکل اداری دیگه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clinton even turned snafus in the Northern Ireland peace process into potential political advantage.
[ترجمه گوگل]کلینتون حتی در روند صلح ایرلند شمالی به مزیت سیاسی بالقوه تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]کلینتون حتی snafus را در روند صلح ایرلند شمالی به یک مزیت سیاسی بالقوه تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were no major snafus.
[ترجمه گوگل]اسناف اصلی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ snafus در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. AOL had suffered several technical snafus over those three days.
[ترجمه گوگل]AOL در این سه روز چندین بار با مشکلات فنی مواجه شده بود
[ترجمه ترگمان]شرکت در طول این سه روز از چندین جنبه فنی رنج برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There could be a last minute snafu that only you can handle.
[ترجمه گوگل]ممکن است یک اسنافوی لحظه آخری وجود داشته باشد که فقط شما می توانید از پس آن برآیید
[ترجمه ترگمان]می تونه یه دقیقه آخر باشه که فقط تو بتونی از پسش بر بیای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only snafu that I experienced was I was told that the repair could not be made until I received the written Do Not Ride recall paperwork.
[ترجمه گوگل]تنها مشکلی که من تجربه کردم این بود که به من گفتند تا زمانی که اسناد مکتوب «سوار نشو» را به خاطر بسپارم، تعمیر انجام نمی شود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که من تجربه کردم این بود که به من گفته شد که تعمیر نباید تا زمانی ساخته شود که من سند کتبی را دریافت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What is debated is whose military invented snafu.
[ترجمه گوگل]آنچه مورد بحث است این است که چه کسی اسنافو را اختراع کرده است
[ترجمه ترگمان]چیزی که مورد بحث است این است که ارتش آن را اختراع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dot-com bubble pops; presidential election snafu; USS Cole bombed.
[ترجمه گوگل]حباب دات کام پدیدار می شود اسنافو انتخابات ریاست جمهوری; یو اس اس کول بمباران کرد
[ترجمه ترگمان]حباب های دات - یو،؛ انتخابات ریاست جمهوری، یو اس اس کول بمب گذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's a bit of a technical snafu here, so bear with us, this takes a little time to explain.
[ترجمه گوگل]در اینجا کمی مشکل فنی وجود دارد، پس با ما همراه باشید، توضیح این موضوع کمی زمان می برد
[ترجمه ترگمان]اینجا یک مقدار مشکل فنی وجود دارد، پس با ما بیا، این فرصت کمی برای توضیح دادن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Due to a police snafu, important evidence was lost.
[ترجمه گوگل]به دلیل اسنافوی پلیس، شواهد مهمی از دست رفت
[ترجمه ترگمان]به خاطر یک snafu پلیس، شواهد مهم از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Facing the snafu life, puts down Asian Li even think sells off that precious gold medal.
[ترجمه گوگل]در مواجهه با زندگی اسنافو، لی آسیایی را از بین می برد حتی فکر می کند که مدال طلای گرانبها را فروخته است
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با زندگی snafu، لی (Li)حتی فکر می کند که این مدال طلا گران بها را به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. George: Nah, it's just a snafu.
[ترجمه گوگل]جورج: نه، این فقط یک اسنافو است
[ترجمه ترگمان]نه، فقط یه snafu
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The snafu occurred even as Apple shares touched another all-time high of $330. 20, giving the company a market capitalisation of more than $300billion.
[ترجمه گوگل]این مشکل حتی زمانی رخ داد که سهام اپل به بالاترین قیمت خود یعنی 330 دلار رسید 20، ارزش بازاری بیش از 300 میلیارد دلار به شرکت می دهد
[ترجمه ترگمان]این اتفاق حتی زمانی رخ داد که سهام اپل به میزان بسیار زیادی به ۳۳۰ دلار رسید این شرکت همچنین سرمایه بازاری بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار را به این شرکت داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Google Voice snafu comes as competition between onetime allies Apple and Google is heating up.
[ترجمه گوگل]Google Voice در حالی به وجود می آید که رقابت بین متحدان سابق اپل و گوگل در حال داغ شدن است
[ترجمه ترگمان]گوگل صدای گوگل به عنوان رقابت بین متحدان سابق اپل و گوگل در حال گرم شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشتباه (اسم)
slip, error, mistake, errancy, blame, wrong, fault, flounder, fumble, gaffe, boo, inaccuracy, snafu, misgiving, mix-up

اشفته بودن (اسم)
snafu

کج (صفت)
devious, crank, lopsided, indirect, wry, crooked, cater-cornered, sinister, snafu, recurvate, left-hand, sideling

درهم و برهم کردن (فعل)
disorganize, discombobulate, tangle, muddle, snafu

انگلیسی به انگلیسی

• everything is crazy as always, the situation is bad like usual
cause disorder, muddle, cause chaos
chaotic, disordered, confused (slang)

پیشنهاد کاربران

Snafu is an acronym for “Situation Normal, All F***ed Up. ” It refers to a situation or incident that is chaotic, disorganized, or filled with problems.
مخفف عبارت "Situation Normal, All F***ed Up" است. به موقعیت یا حادثه ای اشاره دارد که هرج و مرج، بی نظم یا مملو از مشکلات است.
...
[مشاهده متن کامل]

گندکاری، خر تو خری
“The project was delayed due to a snafu in the supply chain. ”
In a conversation about a mix - up in travel plans, someone might say, “There was a snafu with the airline, and my flight got canceled. ”
A person might describe a confusing and frustrating bureaucratic process as a “government snafu. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-incident/
افتضاح به بار اوردن
کدورت، اختلال
. . . . , If there are any relational snafus
اگر کدورتهایی در روابط ( ایجاد شده ) باشد . . .
A military slang and sarcastic
Stands for: Situation Normal All Fucked Up
A mess
A functionally messy state
Minor malfunctions, glitch, and hiccups that keeps you from accomplishing something

بپرس