smoother

/ˈsmuːðər//ˈsmuːðə/

صافکار، نرم وصاف کننده

جمله های نمونه

1. The luxury model gives a smoother ride.
[ترجمه گوگل]مدل لوکس سواری نرم تری می دهد
[ترجمه ترگمان]مدل لوکس سواری smoother می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This makes the whiskeys much smoother.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود ویسکی ها بسیار نرم تر شوند
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که the خیلی نرم تر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The water is smoother above the dam.
[ترجمه گوگل]آب بالای سد صاف تر است
[ترجمه ترگمان]آب در بالای سد smoother است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The car's improved suspension gives a much smoother ride than earlier models.
[ترجمه گوگل]سیستم تعلیق بهبود یافته خودرو سواری بسیار نرم تری نسبت به مدل های قبلی می دهد
[ترجمه ترگمان]سیستم تعلیق شده خودرو سواری نسبتا هموارتر را نسبت به مدل های قبلی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The car's improved suspension gives you a smoother ride.
[ترجمه گوگل]سیستم تعلیق بهبود یافته خودرو سواری نرم تری به شما می دهد
[ترجمه ترگمان]سیستم تعلیق شده اتومبیل به شما یک سفر smoother می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I look forward to smoother graphs of pendulum motion!
[ترجمه گوگل]من مشتاقانه منتظر نمودارهای نرم تری از حرکت آونگ هستم!
[ترجمه ترگمان]من مشتاقانه منتظر گراف های smoother حرکت آونگ هستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The seacat was a smoother crossing and the drive home from Folkestone was really quick.
[ترجمه گوگل]گذرگاه دریایی هموارتر بود و رانندگی از فولکستون به سمت خانه واقعاً سریع بود
[ترجمه ترگمان]The یک گذرگاه smoother بود و رانندگی از Folkestone واقعا سریع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moisturizers promise to leave your skin softer and smoother.
[ترجمه گوگل]مرطوب‌کننده‌ها قول می‌دهند که پوست شما نرم‌تر و صاف‌تر شود
[ترجمه ترگمان]moisturizers قول می دهند که پوست خود را نرم تر و صاف تر رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It got a new chassis, smoother styling, larger windows and a reworked interior.
[ترجمه گوگل]این خودرو دارای شاسی جدید، ظاهری نرم تر، پنجره های بزرگتر و فضای داخلی بازسازی شده است
[ترجمه ترگمان]یک بدنه جدید، سبک smoother، پنجره های بزرگ تر و یک فضای باز بازسازی شده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The combination of smoother style and slight changes of substance has allowed Britain to build different alliances on different topics.
[ترجمه گوگل]ترکیب سبک تر و تغییرات جزئی ماهیت به بریتانیا این امکان را داده است که اتحادهای مختلفی را در مورد موضوعات مختلف ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از سبک smoother و تغییرات جزیی مواد به بریتانیا اجازه داده است تا با موضوعات مختلف متحد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In just a week, you can have younger, smoother skin.
[ترجمه گوگل]تنها در عرض یک هفته می توانید پوستی جوان تر و صاف تر داشته باشید
[ترجمه ترگمان]در عرض یک هفته، شما می توانید پوستی کوچک تر و صاف تر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Steve, who is smoother than snakeskin shorts; and Lisa, a spurned woman.
[ترجمه گوگل]استیو که از شورت پوست مار صاف تر است و لیزا، یک زن طرد شده
[ترجمه ترگمان]استیو که صاف تر از snakeskin، لیزا و یک زن spurned بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fresh ricotta cheese resembles cottage cheese but is smoother and sweeter.
[ترجمه گوگل]پنیر ریکوتا تازه شبیه پنیر دلمه است اما نرم تر و شیرین تر است
[ترجمه ترگمان]پنیر ricotta تازه شبیه پنیر کلبه است اما نرم تر و شیرین تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although Bitstream players often sound a little smoother and more presentable, the process is difficult to engineer successfully.
[ترجمه گوگل]اگرچه پخش کننده های بیت استریم اغلب کمی روان تر و قابل ارائه تر به نظر می رسند، اما مهندسی موفقیت آمیز این فرآیند دشوار است
[ترجمه ترگمان]اگر چه Bitstream اغلب کمی صاف تر و presentable به نظر می رسند، اما این فرآیند برای مهندس دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who smooths; tool which removes roughness

پیشنهاد کاربران

هموار تر
نرم تر، یکنواخت تر، متوازن تر
صاف و نرم
In the United States, many women shave their legs to make them look
smoother.
در نساجی :یکنواخت

بپرس