smolder

/ˈsmoʊldə//ˈsməʊldə/

معنی: سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن
معانی دیگر: (بدون شعله) سوختن (و دود کردن)، زیر خاکستر سوختن، آهسته سوختن، از درون سوختن، در تب و تاب بودن (انگلیس: smoulder)، آتش کور سوز، (آتش) درون سوز، smoulder سوختن ودود کردن، خاموش کردن، خفه کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: smolders, smoulders, smoldering, smouldering, smoldered, smouldered
(1) تعریف: to burn slowly and with smoke, but little or no flame.

- The campfire smoldered until morning.
[ترجمه گوگل] آتش کمپ تا صبح می سوخت
[ترجمه ترگمان] آتش بازی تا صبح خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be present or continue in a subdued or hidden state, as an emotion.

- Their resentment smoldered for a long time before they sought marriage counseling.
[ترجمه گوگل] قبل از اینکه به دنبال مشاوره ازدواج بروند، کینه آنها برای مدت طولانی فرو می‌سوخت
[ترجمه ترگمان] آن ها قبل از اینکه به دنبال مشاوره ازدواج بگردند، مدتی طولانی خاموش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to have or show intense, suppressed emotion.

- His face smoldered with fury.
[ترجمه گوگل] صورتش از خشم دود شد
[ترجمه ترگمان] صورتش از خشم می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: the dense smoke that results from a fire that burns slowly and with little or no flame.

جمله های نمونه

1. cover the burning charcoals with ashes and let them smolder
زغال های سوزان را با خاکستر بپوشان و بگذار آهسته بسوزند.

2. The campfire smoldered for hours after the blaze died out.
[ترجمه گوگل]پس از خاموش شدن آتش، آتش کمپ ساعت‌ها می‌سوخت
[ترجمه ترگمان]آتشی که ساعت ها بعد از خاموش شدن آتش خاموش شده بود خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Meanwhile, consumers abroad are left to smolder themselves, as they pay far too much for food and clothing.
[ترجمه گوگل]در همین حال، مصرف کنندگان در خارج از کشور به دلیل پرداخت هزینه های بسیار زیاد برای غذا و پوشاک، خود را ذوب می کنند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، مصرف کنندگان خارج از کشور خود را در حالی رها می کنند که برای غذا و پوشاک کار بسیار زیادی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The smolder became a blaze.
[ترجمه گوگل]دود تبدیل به شعله شد
[ترجمه ترگمان]آتش به شعله های آتش تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Smolder isa slow pyrolysis and oxidative reaction in loose and grainy medium, and it isflameless combustion.
[ترجمه گوگل]Smolder یک واکنش اکسیداتیو و پیرولیز کند در محیط سست و دانه دار است و احتراق بدون شعله است
[ترجمه ترگمان]smolder به عنوان یک واکنش حرارتی کند و اکسیداتیو در محیط آزاد و دانه دانه به خود اختصاص داد و این واکنش به احتراق تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What is your brand of charismatic smolder?
[ترجمه گوگل]برند کاریزماتیک smolder شما چیست؟
[ترجمه ترگمان]brand charismatic چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Above, trucks smolder at a NATO container terminal near the northwest city of Peshawar on Dec. 200
[ترجمه گوگل]در بالا، کامیون‌ها در یک پایانه کانتینری ناتو در نزدیکی شمال غربی شهر پیشاور در دسامبر 200 سوختند
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰۰ دسامبر، کامیون ها در روز ۲۰۰ دسامبر در پایانه کانتینر ناتو در نزدیکی شهر شمال باختری پیشاور در حال سوختن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The smolder will soon be a flame.
[ترجمه گوگل]دود به زودی شعله ای خواهد شد
[ترجمه ترگمان]آتش به زودی شعله خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It can smolder undetected for hours, then suddenly explode in fiery destruction.
[ترجمه گوگل]می‌تواند ساعت‌ها بدون ردیابی دود کند، سپس ناگهان در ویرانی آتشین منفجر شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای ساعت ها بدون شناسایی ناپدید شود، سپس ناگهان در نابودی آتشین منفجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When you allow sinful anger and resentment to smolder in your heart, an explosion is inevitable.
[ترجمه گوگل]وقتی اجازه می دهید خشم و کینه گناه آلود در قلب شما بجوشد، انفجار اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اجازه می دهید خشم و انزجار خود را در قلب خود احساس کنید، انفجاری اجتناب ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Balkans still smolder, and inattention to Bosnia could revive apprehensions about the EU's ability to offer security, even on its own continent.
[ترجمه گوگل]بالکان هنوز در حال سوختن است و بی توجهی به بوسنی می تواند نگرانی ها در مورد توانایی اتحادیه اروپا برای ارائه امنیت، حتی در قاره خود را زنده کند
[ترجمه ترگمان]بالکان هنوز در حال سوختن است و بی توجهی به بوسنی می تواند نگرانی ها در مورد توانایی اتحادیه اروپا برای ارائه امنیت، حتی در قاره خود را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And while many of the fires are cold by the time Williams and his crew come across them, some still smolder.
[ترجمه گوگل]و در حالی که بسیاری از آتش سوزی ها تا زمانی که ویلیامز و خدمه اش با آنها روبرو می شوند سرد هستند، برخی از آنها هنوز دود می کنند
[ترجمه ترگمان]و در حالی که بسیاری از آتش سوزی ها تا زمانی که ویلیامز و کارکنانش از آن عبور کنند، هنوز در حال سوختن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wet wind blew out the flame, allowing it to smolder and smoke, releasing incense.
[ترجمه گوگل]باد مرطوب شعله را خاموش کرد و به آن اجازه داد تا دود کند و بخورد
[ترجمه ترگمان]باد مرطوبی شعله را خاموش کرد و به آن اجازه سوختن و دود را داد و بخور را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He warily gazed around at his detractors, fully aware that any slim camaraderie they shared was likely to smolder as well.
[ترجمه گوگل]او با احتیاط به اطرافیان خود خیره شد و کاملاً آگاه بود که هر گونه رفاقت لاغری که آنها با هم داشتند احتمالاً از بین می رود
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط به دور و بر او خیره شد و کاملا آگاه بود که هر گام باریکی که در آن ها با هم سهیم بوده اند، هم در حال سوختن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why have you rejected us forever, O God? Why does your anger smolder against the sheep of your pasture?
[ترجمه گوگل]خدایا چرا ما را برای همیشه طرد کردی؟ چرا خشم شما بر گوسفندان مرتع شما می سوزد؟
[ترجمه ترگمان]چرا تا ابد ما رو رد کردی؟ چرا خشم شما در کنار گوسفند چراگاه شما شعله ور می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوختن ودود کردن (فعل)
smolder, smoulder

بی اتش سوختن (فعل)
smolder, smoulder

انگلیسی به انگلیسی

• small slow-burning fire, ashes of a fire
burn or smoke without flame; display repressed feelings of anger; continue in a suppressed state

پیشنهاد کاربران

- سوختن بدون شعله و دود کردن ( مانند سیگار، زغال )
- زیر خاکستر ماندن، نگه داشتن ( احساسات مثل تنفر )
معنی دیگر آن "شعله ور شدن احساس تنفر درونی" است
سوختن بدون شعله و به آرامی.

بپرس