slow and steady


اهسته وپیوسته

جمله های نمونه

1. Slow and steady wins the race.
[ترجمه گوگل]آهسته و پیوسته مسابقه را میبرد
[ترجمه ترگمان]آهسته و پیوسته در مسابقه پیروز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But jump rope is an activity for the slow and steady learner.
[ترجمه گوگل]اما طناب زدن یک فعالیت برای یادگیرنده آهسته و پیوسته است
[ترجمه ترگمان]اما طناب پریدن یک فعالیت برای یادگیرنده کند و آرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A second evaluation, in March 199 reflected these slow and steady improvements.
[ترجمه گوگل]ارزیابی دوم در مارس 199 منعکس کننده این پیشرفت های آهسته و پیوسته بود
[ترجمه ترگمان]ارزیابی دوم، در ماه مارس، این پیشرفت کند و یکنواخت را منعکس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus, slow and steady wins the race, but timing is everything.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آهسته و پیوسته برنده مسابقه است، اما زمان بندی همه چیز است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کند و ثابت در مسابقه پیروز شود، اما زمان بندی همه چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As they worked with him, he made slow and steady progress.
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها با او کار می کردند، او به آرامی و پیوسته پیشرفت کرد
[ترجمه ترگمان]همچنان که با او کار می کردند، آهسته و یکنواخت پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Slow and steady wins the race? is a proverb to live by.
[ترجمه گوگل]آهسته و پیوسته مسابقه را میبرد؟ ضرب المثلی برای زندگی کردن است
[ترجمه ترگمان]آهسته و یکنواخت مسابقه رو میبره؟ مثل ضرب المثل است که می خواهد زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's good to be slow and steady; but it's better to be fast and reliable.
[ترجمه گوگل]آهسته و پیوسته بودن خوب است اما بهتر است سریع و قابل اعتماد باشید
[ترجمه ترگمان]آهسته و محکم است؛ اما بهتر است سریع و قابل اعتماد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I approached my dream with slow and steady step, supported by my family and friends.
[ترجمه گوگل]با حمایت خانواده و دوستانم با گامی آهسته و پیوسته به رویای خود نزدیک شدم
[ترجمه ترگمان]با قدم های آهسته و موزون به رویای خود نزدیک شدم، از خانواده ام و دوستانم حمایت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Plan on slow and steady progression, and prepare for setbacks and even frustration.
[ترجمه گوگل]برای پیشرفت آهسته و پیوسته برنامه ریزی کنید و برای شکست و حتی ناامیدی آماده شوید
[ترجمه ترگمان]برای پیشرفت آهسته و ثابت برنامه ریزی کنید و برای عقب نشینی و حتی ناامیدی آماده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The moral of the story is that slow and steady wins the race.
[ترجمه گوگل]اخلاقیات داستان این است که آهسته و پیوسته برنده مسابقه است
[ترجمه ترگمان]جنبه اخلاقی داستان آن است که آهسته و ثابت در مسابقه پیروز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Slow and steady win the race.
[ترجمه گوگل]آهسته و پیوسته در مسابقه پیروز شوید
[ترجمه ترگمان]برد کم و پیوسته مسابقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Slow and steady increases in mileage is always ideal.
[ترجمه گوگل]افزایش آهسته و پیوسته مسافت پیموده شده همیشه ایده آل است
[ترجمه ترگمان]افزایش آهسته و مداوم در مسافت سنج همیشه ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They see you as very cautious, extremely careful,(Sentence dictionary) a slow and steady plodder.
[ترجمه گوگل]آنها شما را بسیار محتاط، بسیار محتاط، (فرهنگ لغت جملات) یک شعله ور کند و پیوسته می بینند
[ترجمه ترگمان]آن ها شما را بسیار محتاطانه، بسیار دقیق، (فرهنگ لغت نامه)نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The moral of the story? Fast and consistent will always beat the slow and steady.
[ترجمه گوگل]اخلاق داستان؟ سریع و ثابت همیشه آهسته و پیوسته را شکست خواهد داد
[ترجمه ترگمان]نتیجه اخلاقی داستان؟ همیشه سریع و سازگار، آرام و یکنواخت را شکست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Will Daisy win, with her creative counting, or will it be slow and steady Jack?
[ترجمه گوگل]آیا دیزی با شمارش خلاقانه اش برنده خواهد شد یا جک آهسته و پیوسته خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا دی زی با شمارش خلاقانه اش پیروز خواهد شد، یا اینکه آرام و ثابت خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس