sloth

/sloʊθ//sləʊθ/

معنی: سستی، تنبلی، بی کاری، کاهلی، تنبل بودن
معانی دیگر: تن پروری، (نادر) تاخیر، کندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: dislike of work or exercise; laziness.
مترادف: idleness, indolence, laziness, otiosity, shiftlessness, sluggishness
متضاد: industriousness, industry

(2) تعریف: any of several tropical American mammals that have long-clawed toes, move very slowly, and live in trees.

جمله های نمونه

1. Sloth turneth the edge of wit.
[ترجمه گوگل]تنبلی لبه هوش را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]غذا تنبل، لبه تیز هوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sloth is the key of [to] poverty.
[ترجمه جواد] تنبلی کلید فقر است
|
[ترجمه گوگل]تنبلی کلید [به] فقر است
[ترجمه ترگمان]Sloth کلید [ برای ] فقر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sloth, like rust, consumes faster than labor wears.
[ترجمه گوگل]تنبلی، مانند زنگ زدگی، سریعتر از مصرف نیروی کار مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]Sloth، مانند زنگ آهن، سریع تر از نیروی کار مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sloth turns the edge of wit.
[ترجمه گوگل]تنبلی لبه شوخ طبعی را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]غذا تنبل، لبه تیز هوش را بر می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The report criticizes the government's sloth in tackling environmental problems.
[ترجمه گوگل]این گزارش از تنبلی دولت در مقابله با مشکلات زیست محیطی انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش از کاهلی دولت در پرداختن به مشکلات زیست محیطی انتقاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sloth is the key of poverty.
[ترجمه گوگل]تنبلی کلید فقر است
[ترجمه ترگمان]Sloth کلید فقر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sloth spends most of its time hanging upside down from the branches.
[ترجمه گوگل]تنبل بیشتر وقت خود را به صورت وارونه از شاخه ها آویزان می کند
[ترجمه ترگمان]تنبلی اغلب اوقات خود را از شاخه ها آویزان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Absence of competition makes for sloth.
[ترجمه گوگل]عدم رقابت باعث تنبلی می شود
[ترجمه ترگمان]عدم رقابت باعث بیکاری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sloth and bad organisation seem to be to blame, even though the builders are on high wages to work fast.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تنبلی و سازمان بد مقصر باشند، حتی اگر سازندگان دستمزد بالایی دریافت کنند تا سریع کار کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Sloth و سازمان بد مقصر قلمداد می شوند، اگرچه سازندگان به سرعت کار می کنند تا به سرعت کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Workers could be punished for incompetence or sloth.
[ترجمه گوگل]کارگران ممکن است به دلیل بی کفایتی یا تنبلی مجازات شوند
[ترجمه ترگمان]کارگران را می توان به خاطر بی کفایتی یا کاهلی مجازات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the slightest hint of sloth, cross them off your list.
[ترجمه گوگل]در صورت کوچکترین نشانه تنبلی، آنها را از لیست خود حذف کنید
[ترجمه ترگمان]با کوچک ترین اشاره ای از تنبلی آن ها را از لیست تو خارج کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Profligacy, sloth, licentiousness, gluttony, pride.
[ترجمه گوگل]ولخرجی، تنبلی، هرزگی، پرخوری، غرور
[ترجمه ترگمان]profligacy، تنبلی، شکم پرستی و شکم پرستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sloth is the mother of poverty.
[ترجمه گوگل]تنبلی مادر فقر است
[ترجمه ترگمان]Sloth مادر فقر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are seven deadly sins Captain. Gluttony Greed Sloth Wrath Pride Lust Envy.
[ترجمه گوگل]هفت گناه کبیره وجود دارد کاپیتان پرخوری حرص و طمع تنبل خشم غرور شهوت حسادت
[ترجمه ترگمان]هفت گناه کبیره در کار است، کاپیتان \" طمع \"،\" خشم Pride \"،\" خشم Lust \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سستی (اسم)
abulia, weakness, laxity, indolence, frailty, asthenia, acedia, lassitude, laxation, relaxation, debility, impuissance, atony, inactivity, droop, feeble-mindedness, flaccidity, phlegm, sloth, limpness, slothfulness

تنبلی (اسم)
indolence, laches, inaction, sloth

بی کاری (اسم)
vacation, inaction, sloth, unemployment

کاهلی (اسم)
sloth

تنبل بودن (اسم)
sloth

انگلیسی به انگلیسی

• laziness, aversion to work or strenuous activity; slow-moving tree-dwelling mammal native to south and central america
sloth is laziness; a literary word.
a sloth is an animal that is found mainly in central and south america. they live in trees and move very slowly.

پیشنهاد کاربران

What do we call the slowest mammal in the world
کندترین پستاندار جهان را چه می نامیم؟
sloth
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sloth / slothfulness
✅️ صفت ( adjective ) : slothful
✅️ قید ( adverb ) : slothfully
● تنبلی
● تنبل ( نوعی خرس کوچک که در آمریکای جنوبی زیست میکند و بسیار آرام حرکت میکند )
Sid در عصر یخبندان یکsloth هست
تنبلی ؛ تنبل ( نوعی حیوان )
# Sloth is the key of poverty
# One of the seven deadly sins is sloth
# Sloths live in Central and South America
Two toed sloth
تنبل دو پنجه، حیوانی پستاندار دوانگشتی یا تنبل دو پنجه
Laziness
حیواناتی به نام تنبل
پستانداری که بر روی درختان زندگی میکنند و از محصولات یا برگ همان درختان تغذیه میکنند، سستی، تنبلی
تنبل ( پستاندار بومی جنگل های آمریکای جنوبی و آمریکای مرکزی )
a mammal that moves slowly and lives in trees
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس