slop

/sˈlɑːp//slɒp/

معنی: ادم بی بند و بار، پساب اشپزخانه وامثال ان، غذای رقیق وبی مزه، مشروب رقیق وبی مزه، شلوار گشاد، ادم کثیف، اشغال خوری، هر نوع لباس گشاد رویی، روپوش کتانی پزشکان و امثال ان، تفاله، باتلاق، لجن، لبریز شدن
معانی دیگر: (خوراک آبکی و بی مزه) آب زیپو، لبریز کردن، (با کج کردن عمدی یا غیر عمدی ظرف) ریختن، برف آبکی، برفاب (slush هم می گویند)، گل، گلاب، لای، آبگونه ی ریخته شده، چالاب، (معمولا جمع) فاضلاب، آب زاید، پس مانده های آشپزخانه (که به خوک می دهند)، (عامیانه) احساسات غلو آمیز در سخن یانگارش، ننه من غریبم، آه و ناله کردن، (آبگونه) پاشیدن، ریختن، ترشح کردن، (در میان گل و لای یا برفاب) راه رفتن، شلپ شلپ کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slops, slopping, slopped
(1) تعریف: to cause (liquid) to spill or splash.

(2) تعریف: to splash with liquid.

(3) تعریف: to feed slops to (animals, esp. pigs).
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to cause liquid to spill or splash.

(2) تعریف: of a liquid, to splash or spill over.
اسم ( noun )
(1) تعریف: carelessly spilled liquid.

(2) تعریف: thin, watery mud or slush.

(3) تعریف: (usu. pl.) a thin gruel or food scraps fed to animals.

(4) تعریف: (often pl.) liquid refuse, such as dirty wash water or the like.

جمله های نمونه

1. slop over
1- لبریز شدن،سر رفتن 2- (عامیانه) احساساتی شدن

2. She used to slop around all day in old jeans and sweatshirts.
[ترجمه گوگل]او عادت داشت تمام روز را با شلوار جین و گرمکن کهنه دور بزند
[ترجمه ترگمان]او تمام روز را با شلوار جین و شلوار جین می پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Prisoners had to use slop buckets at night.
[ترجمه گوگل]زندانیان مجبور بودند شب ها از سطل های شیب دار استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]زندانیان باید در شب از سطل آشغال استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jan would never slop around in old jeans.
[ترجمه گوگل]جان هرگز با شلوار جین کهنه نمی‌چرخد
[ترجمه ترگمان]جان هیچ وقت به شلوار جین پیر نگاه نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He used to slop around all day in his pyjamas.
[ترجمه فاطمه عبدی] عادت داشت تمام روز با لباس خونه بگرده.
|
[ترجمه گوگل]او عادت داشت تمام روز را با پیژامه هایش دور بزند
[ترجمه ترگمان]او تمام روز را با لباس خواب به اطراف نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have you tried the slop that they call curry in the canteen?
[ترجمه فاطمه عبدی] اون آب زیپویی رو که توی بوفه بهش میگن خورش امتحان کردی/خوردی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا شیلی که در غذاخوری به آن کاری می گویند را امتحان کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا این آشغال رو امتحان کردی که اونا تو رستوران کاری کرده باشن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you actually expect us to eat this slop?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً انتظار داری که ما این لقمه را بخوریم؟
[ترجمه ترگمان]واقعا انتظار داری که ما این آشغال رو بخوریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drawbacks are the introduction of a bit more slop in the system and the potential for reduced access in tight spots.
[ترجمه گوگل]اشکالات وارد کردن کمی شیب بیشتر در سیستم و پتانسیل کاهش دسترسی در نقاط تنگ است
[ترجمه ترگمان]معایب معرفی کمی بیش از حد در سیستم و پتانسیل برای کاهش دسترسی به نقاط سخت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't slop over the girls.
[ترجمه Edris nozari] دخترها رو احساساتی ( لبریز ) نکن!
|
[ترجمه گوگل]از دخترا غافل نشو
[ترجمه ترگمان]به دخترها غذا نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't slip - slop, as a lady.
[ترجمه گوگل]لغزش نکنید - به عنوان یک خانم
[ترجمه ترگمان] آشغال نخور، به عنوان یه خانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Clinton sat down beside the slop bucket and smiled at the two men.
[ترجمه گوگل]کلینتون کنار سطل شیب دار نشست و به آن دو مرد لبخند زد
[ترجمه ترگمان]کلینتون کنار سطل آشغال نشست و به دو مرد لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is wrong to slop and make messes that others have to clear up behind one.
[ترجمه گوگل]لجن زدن و ایجاد آشفتگی هایی که دیگران باید پشت سر آن را پاک کنند، اشتباه است
[ترجمه ترگمان]این کار اشتباه است و باعث می شود که دیگران پشت یکی از آن ها پنهان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Behind the slop was a grass back.
[ترجمه گوگل]پشت شیب یک چمن پشتی بود
[ترجمه ترگمان]پشت این آشغال یک علف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So the bread was deposited in the slop bucket.
[ترجمه گوگل]بنابراین نان در سطل شیب دار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]پس نون توی سطل آشغال گذاشته شده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم بی بندوبار (اسم)
slop, skulk

پساب اشپزخانه و امثال ان (اسم)
slop

غذای رقیق و بی مزه (اسم)
slop

مشروب رقیق و بی مزه (اسم)
slop

شلوار گشاد (اسم)
slop

ادم کثیف (اسم)
slop

اشغال خوری (اسم)
slop

هر نوع لباس گشاد رویی (اسم)
slop

روپوش کتانی پزشکان و امثال ان (اسم)
slop

تفاله (اسم)
slag, bagasse, scum, dross, raff, trash, crap, garbage, residuum, riffraff, slop

باتلاق (اسم)
marsh, swamp, morass, bog, quagmire, mire, slough, quag, slop, swampland

لجن (اسم)
ooze, mud, slub, silt, slob, mire, slough, slobber, slush, slosh, sludge, slop

لبریز شدن (فعل)
run over, redound, supercharge, slop

انگلیسی به انگلیسی

• spilled liquid; slush, mud; unappetizing food; food for pigs, swill; waste items from the kitchen; drivel
be spilled; overflow; trudge through mud or slush, plod; be sentimental or excessively emotional; spill a liquid; splash; feed slop to animals
if liquid slops or if you slop it, it spills over the edge of a container in a messy way.
liquid waste that contains the remnants of food is referred to as slop or slops, especially food that is fed to animals.

پیشنهاد کاربران

Slop
هر نوع لباس گشاد رویی، روپوش کتانی پزشکان وامثال ان، شلوار گشاد، لجن، باتلاق، مشروب رقیق وبی مزه، غذای رقیق وبی مزه، پساب اشپزخانه وامثال ان، تفاله، ادم بی بند وبار، ادم کثیف، لبریز
شدن، اشغال خوری
...
[مشاهده متن کامل]

Slope
سرازیر شدن؛ سراشیبی، سرازیری
شیب منحنی، دامنه، شیب دار، زمین سراشیب، سرازیری، سربالایی، کجی، انحراف، سراشیب کردن، سرازیر شدن، علوم مهندسی: سرازیری، کامپیوتر: شیب، عمران: شیب، معماری: شیب سربالایی، روانشناسی: شیب، زیست شناسی: شیب، بازرگانی: شیب، ورزش: شیب، علوم هوایی: شیب نمودار، علوم نظامی: شیب

Ski slop = پیست اسکی
slope of the line : شیب خط ( در ریاضی )
غذای بی کیفیت
sloping land
زمین شیبدار

بپرس