slipshod

/sˈlɪpˌʃɑːd//ˈslɪpʃɒd/

معنی: شلخته، لا ابالی، لا قید، پاشنه خوابیده
معانی دیگر: دارای کفش های فرسوده (به ویژه کفش هایی که پاشنه ی آنها رفته است)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: carelessly done or constructed.
مترادف: careless, slapdash, sloppy
متضاد: diligent, painstaking
مشابه: casual, haphazard, hurried, inferior, negligent, perfunctory, ragged, remiss

- a slipshod piece of work
[ترجمه گوگل] یک قطعه کار لغزنده
[ترجمه ترگمان] یک مقدار بی کار کار می کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I was angry at his slipshod work.
[ترجمه گوگل]من از کار لغزش او عصبانی بودم
[ترجمه ترگمان]از کار slipshod عصبانی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're too slipshod about your presentation.
[ترجمه گوگل]شما در مورد ارائه خود بسیار لغزنده هستید
[ترجمه ترگمان]تو بیش از حد در معرض نمایش قرار گرفته ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hotel had always been run in a slipshod way.
[ترجمه گوگل]این هتل همیشه به شکلی نامرغوب اداره می شد
[ترجمه ترگمان]هتل همیشه به طور یکنواخت اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The subject is taught in a slipshod manner.
[ترجمه گوگل]موضوع به صورت سرسری تدریس می شود
[ترجمه ترگمان]این موضوع به شیوه slipshod تدریس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Slipshod work will never pass muster.
[ترجمه گوگل]کار لغزنده هرگز از بین نخواهد رفت
[ترجمه ترگمان]کاری که من انجام می دهم هیچ وقت از اینجا بیرون نمیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She complained that the solicitor's work had been slipshod.
[ترجمه گوگل]او شکایت کرد که کار وکیل لغزنده بوده است
[ترجمه ترگمان]او شکایت می کرد که کار حقوقی در کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a dangerous time to be slipshod or careless about anything, for your mistakes will be ruthlessly and embarrassingly exposed.
[ترجمه گوگل]این زمان خطرناکی برای لغزش یا بی توجهی نسبت به هر چیزی است، زیرا اشتباهات شما بی رحمانه و شرم آور فاش می شود
[ترجمه ترگمان]این زمان خطرناکی است که به راحتی یا در مورد هر چیزی بی اعتنا باشید، زیرا اشتباه ات شما بی رحمانه و به طرز خجالت آوری آشکار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To be slipshod is to be hounded, which is the last thing he wants.
[ترجمه گوگل]لغزش به معنای شکار شدن است که آخرین چیزی است که او می خواهد
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که در hounded، که آخرین چیزی است که او می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scientists may be more slipshod than they care to admit about replication and falsification.
[ترجمه گوگل]دانشمندان ممکن است لغزش‌تر از آن چیزی باشند که بخواهند در مورد تکرار و جعل اعتراف کنند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان ممکن است دقیق تر از آن چیزی باشند که در مورد تکثیر و جعل حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Slipshod administration caused several staffers to go for months without receiving their salaries, while running up thousands of dollars in advances.
[ترجمه گوگل]مدیریت لغزش باعث شد چندین کارمند برای ماه‌ها بدون دریافت حقوق خود ادامه دهند، در حالی که هزاران دلار پیش پرداخت داشتند
[ترجمه ترگمان]مدیریت slipshod باعث شد که کارکنان چندین ماه بدون دریافت حقوق خود به مدت چند ماه بروند، در حالی که هزاران دلار در حال پیشرفت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Noades blamed unprofessionalism, a slipshod approach and complacency for the club's disappointing start to the season.
[ترجمه گوگل]نوادس غیرحرفه‌ای بودن، رویکرد لغزش‌آمیز و از خود راضی بودن را عامل شروع ناامیدکننده باشگاه در فصل دانست
[ترجمه ترگمان]\"Noades\"، \"unprofessionalism\" را مقصر دانست، \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" است \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The research project was shelved due to slipshod management.
[ترجمه گوگل]پروژه تحقیقاتی به دلیل لغزش مدیریت متوقف شد
[ترجمه ترگمان]این پروژه تحقیقاتی به دلیل مدیریت نامناسب به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her mother was a dear woman, slipshod, harum - scarum.
[ترجمه گوگل]مادرش زن عزیزی بود، لغزنده، هاروم - اسکاروم
[ترجمه ترگمان]مادرش زن نازنینی بود، slipshod و harum
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The gimcrack, slipshod, ecologically disastrous building developments in Northern Cyprus may last just 10 years, all things being well.
[ترجمه گوگل]پیشرفت‌های ساختمان‌های حیله‌گر، لغزنده و فاجعه‌بار زیست‌محیطی در قبرس شمالی ممکن است فقط 10 سال طول بکشد، همه چیز خوب است
[ترجمه ترگمان]\"gimcrack\"، \"slipshod\"، تحولات ساختمان اکولوژیکی اکولوژیکی در قبرس شمالی ممکن است تنها ۱۰ سال طول بکشد، همه چیز خوب پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلخته (صفت)
blowzy, sloppy, grubby, slovenly, frumpy, slipshod, frowsy, sordid, frowzy, frumpish, sloven

لا ابالی (صفت)
careless, slovenly, slipshod, carefree, light-hearted, improvident, nonchalant, remiss, indifferent, harum-scarum, pococurante

لا قید (صفت)
happy-go-lucky, careless, slipshod, unconcerned, glib, indifferent, jaunty, thoughtless

پاشنه خوابیده (صفت)
slipshod

انگلیسی به انگلیسی

• careless, sloppy; shabby
if something is done in a slipshod way, it is done without care or thoroughness.

پیشنهاد کاربران

اهمال کاری
بی فکرانه
شخمی
بی احتیاط. بی فکر. اهمیت ندادن. مرتب نبودن
he'd caused many problems with his slipshod management"
بی دقت، سرسری، با مسامحه، سرهم بند، ماستمالی

بپرس