slip out

پیشنهاد کاربران

بی سروصدا از جایی خارج شدن
to leave quietly or quickly so that no one will notice
بدون جلب توجه کسی، به سرعت و به آرامی جایی را ترک کردن
Before I could say anything she had gathered her books and slipped out the door ( = left quickly through the door ) .
We'll slip out ( through ) the back door.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/slip-out
زده شدن و اظهار شدن یک سخن
1. حرف از دهان کسی در رفتن 2. یواشکی از جایی بیرون رفتن
( از دست ) لیز خوردن و افتادن
یواشکی خارج شدن، یواشکی بیرون رفتن
از زبان در رفتن. چیزی که نباید گفت ولی گفته شود
I didn't mean to say it . the words sliped out
گریختن
در آورد ، خارج کردن
دررفتن
1. to slide out
بیرون افتادن و خارج شدن ( The hammer slipped out of my hands )
2. to leave a place without being noticed
خارج شدن از جایی بدون اینکه کسی متوجه شود ( We'll slip out through the back door )
...
[مشاهده متن کامل]

3. to be said by mistake
از دهن پریدن چیزی و به اشتباه گفتن ( I didn't intend to tell them. It just slipped out )

از دست دادن
در مورد اشک معنی پایین اومدن و درمورد ترس از بین رفتن
عبارت یا عبارت فعلی ) یعنی ( یهو ) از دهنم پرید مثال I'm sorry I said that. It just slipped out ببخشید که اونو گفتم، فقط ( یهو ) از دهنم پرید!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس