sleepwalking

/ˈsliːpwɔːkɪŋ//ˈsliːpwɔːkɪŋ/

معنی: خواب گردی
معانی دیگر: خوابگردی، خوابیده گردی، خوابیده روی، انتقال نومی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: sleepwalker (n.)
• : تعریف: the act of walking around during sleep; somnambulism.

جمله های نمونه

1.
خواب گردی

2. Unresolved or unacknowledged fears can trigger sleepwalking.
[ترجمه فلاحی] ترس های حل نشده یا تایید نشده ، میتوانند آغازگر خوابگردی باشند.
|
[ترجمه گوگل]ترس های حل نشده یا ناشناخته می توانند راه رفتن در خواب را تحریک کنند
[ترجمه ترگمان]ترس های حل نشده یا unacknowledged می توانند آغازگر sleepwalking باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He once sleepwalked to the middle of the road outside his home at 1 a. m.
[ترجمه رضا ثوابی] او یکبار در خواب به میان خیابان خارج از خانه اش راه رفت در ساعت یک بامداد .
|
[ترجمه گوگل]او یک بار در ساعت 1 بامداد تا وسط جاده بیرون از خانه اش راه رفت متر
[ترجمه ترگمان]او یک بار در خواب راه می رفت و در وسط جاده، در خیابان his راه می رفت ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are enough teachers who sleepwalk through their profession, mindsets clogged with cobwebs.
[ترجمه گوگل]به قدر کافی معلمان وجود دارند که حرفه خود را در خواب راه می اندازند، ذهنیت هایی که با تار عنکبوت مسدود شده اند
[ترجمه ترگمان]معلمان کافی وجود دارند که از حرفه خود منحرف می شوند، mindsets که با تار عنکبوت مسدود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gurus offer convenient excuses to sleepwalking traders who need a scapegoat for their losses.
[ترجمه گوگل]گوروها بهانه های مناسبی را برای معامله گران خوابگردی که برای ضررهای خود به بزغاله نیاز دارند، ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]Gurus بهانه مناسب برای راه رفتن به بازرگانانی که به قربانی شدن خود نیاز دارند، ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She told him she hurt her foot while sleepwalking!
[ترجمه گوگل]او به او گفت که هنگام راه رفتن در خواب پایش آسیب دیده است!
[ترجمه ترگمان]اون بهش گفت که هنگام راه رفتن تو خواب پای اونو اذیت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sleepwalking most of the time clock a few minutes to a small range.
[ترجمه گوگل]راه رفتن در خواب اکثر اوقات ساعت چند دقیقه تا محدوده کوچکی است
[ترجمه ترگمان]حداکثر زمان را در عرض چند دقیقه به یک محدوده کوچک تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doctors say that sleepwalking is much more commonthan is generally supposed.
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند که راه رفتن در خواب بسیار رایج تر از آن چیزی است که معمولاً تصور می شود
[ترجمه ترگمان]پزشکان می گویند که sleepwalking راه رفتن بسیار بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In general, authorities on sleepwalking agree with her.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مقامات مربوط به راه رفتن در خواب با او موافق هستند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مقامات در رابطه با sleepwalking با او موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A sleepwalking trader buys at 35 and puts in a stop at 3
[ترجمه گوگل]یک تاجر خوابگرد در 35 سالگی خرید می کند و در 3 توقف می کند
[ترجمه ترگمان]یک تاجر sleepwalking در سن ۳۵ سالگی خرید می کند و در ساعت ۳ توقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sleepwalking is one of the disturbances of consciousness that fall in the scope of psychopaths.
[ترجمه گوگل]راه رفتن در خواب یکی از اختلالات هوشیاری است که در حیطه سایکوپات ها قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]Sleepwalking یکی از اختلالات آگاهی است که در حوزه of قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was as if she had made her decision, her momentous decision to marry, sleepwalking.
[ترجمه گوگل]انگار تصمیمش را گرفته بود، تصمیم مهمش برای ازدواج، راه رفتن در خواب
[ترجمه ترگمان]انگار تصمیمش را گرفته بود و تصمیم گرفته بود ازدواج کند و در خواب راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The same principle is at work in the other great invention in this play, Lady Macbeth's sleepwalking.
[ترجمه گوگل]همین اصل در اختراع بزرگ دیگر این نمایشنامه یعنی خوابگردی لیدی مکبث نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همین اصل در یک اختراع بزرگ دیگر در این نمایشنامه، لیدی مکبث در حال sleepwalking است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sufferers sometimes do things without knowing it during bouts of amnesia, sleepwalking or dream states.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا گاهی اوقات بدون اینکه بدانند در طول دوره های فراموشی، راه رفتن در خواب یا حالت های رویا، کارهایی را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]Sufferers گاهی اوقات کارها را بدون دانستن آن در طول کش مکش فراموشی، خواب و یا خواب انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Completely isolated from the physical world, condemned to a sleepwalking and eternal life.
[ترجمه گوگل]کاملاً منزوی از دنیای فیزیکی، محکوم به راه رفتن در خواب و زندگی ابدی
[ترجمه ترگمان]او که کاملا از دنیای فیزیکی جدا شده است، به زندگی در خواب و زندگی ابدی محکوم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواب گردی (اسم)
lunacy, sleepwalking, night walking, noctambulism, somnambulism

انگلیسی به انگلیسی

• act of walking while asleep, somnambulism

پیشنهاد کاربران

بپرس