skeptically

جمله های نمونه

1. I looked at him skeptically, sure he was exaggerating.
[ترجمه گوگل]با شک به او نگاه کردم، مطمئن بودم که او اغراق کرده است
[ترجمه ترگمان]با تردید به او نگاه کردم، مطمئن بودم که او اغراق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had listened skeptically to the broadcast.
[ترجمه گوگل]من با شک به پخش گوش داده بودم
[ترجمه ترگمان]من با تردید به پخش اخبار گوش داده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My companions glanced around skeptically at the desolate location.
[ترجمه گوگل]همراهانم با شک و تردید به این مکان متروک نگاه کردند
[ترجمه ترگمان]همراهان من با ناباوری به مکان خالی نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The saleswoman raised an eyebrow skeptically; her voice sharpened.
[ترجمه گوگل]زن فروشنده با تردید ابرویی بالا انداخت صدایش تند شد
[ترجمه ترگمان]فروشنده با ناباوری یک ابرویش را بالا برد؛ صدایش تیز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kenneth Bailey studied her skeptically . 'And you want to set up an office here?'
[ترجمه گوگل]کنت بیلی او را با شک و تردید مطالعه کرد "و شما می خواهید یک دفتر در اینجا راه اندازی کنید؟"
[ترجمه ترگمان]دکتر بیلی با دودلی او را برانداز کرد و تو می خوای اینجا دفتر کار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bigger high banks are watching the experiment skeptically.
[ترجمه گوگل]بانک های بزرگتر با شک و تردید به این آزمایش نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]بانک های بزرگ بزرگ تر با شک و تردید آزمایش را تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The commissioner said skeptically.
[ترجمه گوگل]کمیسر با شک گفت
[ترجمه ترگمان]کلانتر با دودلی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She changed her mind about reading aloud to Irene, who was looking at her, she felt, skeptically.
[ترجمه گوگل]او نظرش را در مورد خواندن با صدای بلند به آیرین تغییر داد، او با شک و تردید به او نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]او با شنیدن صدای بلند برای ایرین، که داشت به او نگاه می کرد، نظرش را عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The present embassy, a Modernist landmark by Eero Saarinen, is still regarded skeptically by critics.
[ترجمه گوگل]سفارت کنونی، نقطه عطفی مدرنیستی توسط Eero Saarinen، هنوز مورد تردید منتقدان است
[ترجمه ترگمان]سفارت کنونی، که نقطه عطفی در Eero Eero است، هنوز با تردید از سوی منتقدان تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perhaps because of this, at least one person in the artificial intelligence community views him skeptically.
[ترجمه گوگل]شاید به همین دلیل، حداقل یک نفر در جامعه هوش مصنوعی به او با شک و تردید نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]شاید به این دلیل که حداقل یک نفر در جامعه هوش مصنوعی با شک و تردید به او نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The other two magi ( and their camels ) eye him skeptically.
[ترجمه گوگل]دو مجوس دیگر (و شترهایشان) با شک به او می نگرند
[ترجمه ترگمان]دو تای دیگر لایرا و شترهایشان نیز با ناباوری به او چشم دوختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a skeptical manner, doubtfully, questioningly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : skeptic / skepticism
✅️ صفت ( adjective ) : skeptical
✅️ قید ( adverb ) : skeptically
به نقل از هزاره:
با تردید
با شک
شکاکانه
ناباورانه
با ناباوری
شکاکانه
1. I looked at him skeptically, sure he was exaggerating.
با شک و تردید به او نگاه کردم ، مطمئن شدم که اغراق می کند.
2. I had listened skeptically to the broadcast.
من با شک و تردید به پخش رادیو گوش داده بودم.
...
[مشاهده متن کامل]

3. She rubbed herself dry with the soft towel, and then eyed the clothes skeptically.
او خود را با حوله نرم خشک کرد و سپس با شک و تردید به لباس چشم دوخت.
4. She added a bit of a shake to her voice to make it sound more realistic, and though Barbara eyed her skeptically, she accepted the story.
او برای واقعی تر جلوه دادن صدای خود کمی لرزش به صدا افزود و گرچه باربارا با شک و تردید به او چشم دوخت ، اما ماجرا را پذیرفت.
5. He looked at me skeptically and asked rather superciliously me if I had ever bartended?!
او با شک و تردید به من نگاه کرد و نسبتاً متکبرانه از من پرسید که آیا تا به حال در بار مشروب فروشی کار کرده ام؟!
Skeptically= با شک و تردید

در حالتی همراه با شک

بپرس