skeptical

/ˈskeptəkəl//ˈskeptɪkəl/

معنی: دیر باور
معانی دیگر: وابسته به مکتب شک اندیشی، شک گرای، شک گرایانه، شکاک، شک کننده، تردید گرای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: skeptically (adv.)
(1) تعریف: having or showing doubt; questioning.
متضاد: credulous, gullible, unquestioning
مشابه: doubtful, dubious

- I was skeptical of the claim that the product could remove oil from any fabric.
[ترجمه گوگل] من به این ادعا که محصول می تواند روغن را از هر پارچه ای پاک کند، شک داشتم
[ترجمه ترگمان] من در مورد این ادعا تردید داشتم که محصول می تواند نفت را از هر نوع بافت حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Everyone else was convinced, but she remained skeptical.
[ترجمه محمد جواد] همه متقاعد شدند اما او همچنان شک داشت.
|
[ترجمه گوگل] همه متقاعد شده بودند، اما او همچنان شک داشت
[ترجمه ترگمان] بقیه متقاعد شده بودند، اما او هنوز مردد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: questioning the doctrines of a religion.
متضاد: unquestioning
مشابه: agnostic

- His skeptical views are shared by others who left the church.
[ترجمه گوگل] نظرات مشکوک او با دیگرانی که کلیسا را ​​ترک کرده اند، مشترک است
[ترجمه ترگمان] دیدگاه های شکاک او توسط کسانی که کلیسا را ترک کرده اند تقسیم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of or relating to skeptics or skepticism.

- Theirs is a skeptical stance that questions to what degree we can really know anything.
[ترجمه گوگل] موضع آنها یک موضع شک است که این سوال را مطرح می کند که ما واقعاً تا چه حد می توانیم هر چیزی را بدانیم
[ترجمه ترگمان] این یک موضع شکاک است که سوالاتی در مورد اینکه ما واقعا چه درجه ای می توانیم داشته باشیم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a cynic is skeptical of worldly desires and of human beings
آدم منفی باف به علایق دنیوی و به انسان ها بدبین است.

2. I am rather skeptical about their professed sympathy for the poor.
[ترجمه گوگل]من نسبت به ابراز همدردی آنها با فقرا تردید دارم
[ترجمه ترگمان]من در مورد همدردی their نسبت به فقرا شک دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are skeptical about how much will be accomplished by legislation.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد اینکه چقدر توسط قانون انجام خواهد شد، تردید دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد این که چقدر می توانند با قانون انجام شوند تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nevertheless the correspondents in the press pool were skeptical.
[ترجمه گوگل]با این وجود، خبرنگاران در استخر مطبوعات شک داشتند
[ترجمه ترگمان]با این وجود خبرنگاران در استخر خبری شکاک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is also skeptical about the value of his duty: The tunnels were interesting.
[ترجمه گوگل]او همچنین در مورد ارزش وظیفه خود تردید دارد: تونل ها جالب بودند
[ترجمه ترگمان]او همچنین نسبت به ارزش وظیفه اش تردید دارد: تونل ها جالب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some researchers are skeptical, however, that this could be enough to affect large waves in the open ocean.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از محققان شک دارند که این می تواند برای تأثیرگذاری بر امواج بزرگ در اقیانوس باز کافی باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از پژوهشگران شکاک هستند که این می تواند برای تاثیر گذاشتن بر امواج بزرگ در اقیانوس آزاد کافی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why be skeptical when I could be eating a free dinner at a fancy restaurant?
[ترجمه گوگل]چرا وقتی می‌توانم در یک رستوران مجلل یک شام مجانی بخورم، شک داشته باشم؟
[ترجمه ترگمان]چرا وقتی داشتم یه شام مجانی توی رستوران خیالی می خوردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But some are quite skeptical of some of his initiatives.
[ترجمه گوگل]اما برخی نسبت به برخی از ابتکارات او کاملاً بدبین هستند
[ترجمه ترگمان]اما برخی از برخی از ابتکارات او تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Baz acknowledged that U. S. officials were skeptical about his proposals.
[ترجمه گوگل]باز اذعان کرد که مقامات ایالات متحده در مورد پیشنهادات او تردید داشتند
[ترجمه ترگمان]باز هم این موضوع را تایید کرد اس مقامات در مورد پیشنهادها وی تردید داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Others are skeptical of that interpretation.
[ترجمه گوگل]دیگران نسبت به این تفسیر تردید دارند
[ترجمه ترگمان]سایرین نسبت به این تفسیر بدبین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The girls hurried home to tell their skeptical parents, who reluctantly provided the necessary dresses, gloves and veils.
[ترجمه گوگل]دخترها با عجله به خانه رفتند تا به والدین شکاک خود که با اکراه لباس ها، دستکش ها و مقنعه های لازم را تهیه کردند، بگویند
[ترجمه ترگمان]دخترها با عجله به خانه رفتند تا به والدین شکاک خود بگویند که با بی میلی لباس های لازم، دستکش و حجاب را تامین کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A friend who is skeptical about political science confronts you with a challenge.
[ترجمه گوگل]دوستی که در مورد علوم سیاسی بدبین است شما را با چالشی مواجه می کند
[ترجمه ترگمان]دوستی که نسبت به علوم سیاسی تردید دارد با چالشی روبرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is skeptical about estimates that some may pay more than $ 100, 000 to rent his home.
[ترجمه گوگل]او در مورد تخمین هایی که ممکن است برخی بیش از 100000 دلار برای اجاره خانه اش بپردازند، تردید دارد
[ترجمه ترگمان]او در مورد برآوردها شک دارد که برخی ممکن است بیش از ۱۰۰،۰۰۰ دلار برای اجاره خانه خود پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Blake was skeptical, wondering if it were really an evil spirit.
[ترجمه گوگل]بلیک به این فکر می کرد که آیا واقعاً یک روح شیطانی است یا خیر
[ترجمه ترگمان](بلیک)در این فکر بود که آیا این واقعا یک روح شیطانی است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our more skeptical age is apt to greet a performance like this with a smirk, as just more fussy Victorian moralism.
[ترجمه گوگل]سن مشکوک‌تر ما این است که از اجرای چنین نمایشی با پوزخند استقبال کنیم، آن هم به‌عنوان اخلاق‌گرایی ویکتوریایی بداخلاقی‌تر
[ترجمه ترگمان]احتمالا عصر شکاک ما این است که با پوزخند به چنین عملکردی خوش آمد بگوییم، همان گونه که از اخلاق گرایی ویکتوریایی باهوش تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیر باور (صفت)
incredulous, unbelieving, sceptical, skeptical

انگلیسی به انگلیسی

• doubtful, questioning the validity of claims

پیشنهاد کاربران

skeptical ( adj ) ( skɛptɪkl ) =having doubts that a claim or statement is true or that sth will happen, e. g. The public remain skeptical. skeptically, skepticism, skeptic =a person who doubts
skeptical
شکاکانه/مشکوک/مردد
Adj
##############
Be skeptical of =شک داشتن به
اسم یک فلسفه هم هست eskeptic
شک گرا . مشکوک . اسم یک فلسفه هم هست spectic
مردد - نامطمئن
. e. g
While some people believe that handwriting can reveal certain aspects of a person’s personality, such as their level of creativity or organization, I am ⭐skeptical⭐ of this. I think handwriting is a personal and individual thing that is shaped by a variety of factors, and it is difficult to make generalizations based on it
...
[مشاهده متن کامل]

Sceptical
با این املا هم درسته
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : skeptic / skepticism
✅️ صفت ( adjective ) : skeptical
✅️ قید ( adverb ) : skeptically
دیر باور - شکاک
skeptical ( فلسفه )
واژه مصوب: شکاکانه
تعریف: منسوب یا مربوط به شک یا شکاکیت
دیر باور
مشکوک
Not completely believed, doubted.
مظنون بودن، مشکوک بودن.
مردد، بدبین
مشکوک
not sure
مردد، نامطمئن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس