sized


sized _
پسوند: اندازه

بررسی کلمه

جمله های نمونه

1. she sized him up asquint
از گوشه ی چشم او را برانداز کرد.

2. He sized up the situation very quickly.
[ترجمه گوگل]او خیلی سریع موقعیت را اندازه گرفت
[ترجمه ترگمان]او موقعیت را خیلی سریع بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The screws are sized in millimetres.
[ترجمه گوگل]اندازه پیچ ها بر حسب میلی متر است
[ترجمه ترگمان]پیچ ها به اندازه میلی متر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most costume patterns are sized for children.
[ترجمه گوگل]اکثر الگوهای لباس برای کودکان سایز بندی شده اند
[ترجمه ترگمان]بیشتر الگوهای لباس برای کودکان سایز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fonts can be sized according to what effect you want.
[ترجمه گوگل]فونت ها را می توان با توجه به اثری که می خواهید اندازه گیری کرد
[ترجمه ترگمان]این فونت ها می توانند با توجه به آنچه شما می خواهید اندازه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We sized each other up at our first meeting.
[ترجمه گوگل]ما در اولین جلسه همدیگر را اندازه گرفتیم
[ترجمه ترگمان] ما همدیگه رو توی اولین جلسه ملاقات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In reality it's just verglas with fist sized lumps of ice dotted around on the wall.
[ترجمه گوگل]در واقع این فقط یک ورگلاس با توده های یخی به اندازه یک مشت است که روی دیوار خال خال شده اند
[ترجمه ترگمان]در واقع، فقط با مشت مشت یخ که بر روی دیوار پراکنده شده اند، قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Joe sized up Louis Johnson in May, when the secretary invited him to a long one-on-one dinner.
[ترجمه گوگل]جو در ماه مه، زمانی که منشی او را به یک شام طولانی و انفرادی دعوت کرد، لویی جانسون را اندازه گرفت
[ترجمه ترگمان]جو در ماه مه به اندازه لویی جانسون بزرگ شد، زمانی که منشی او را به یک شام طولانی دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mickey had a ramp with pea sized objects rolling down to be dealt a mighty blow from a spring loaded mallet.
[ترجمه گوگل]میکی یک سطح شیب دار داشت که اشیایی به اندازه نخود به پایین می غلتیدند تا ضربه محکمی از یک پتک فنری به او وارد شود
[ترجمه ترگمان]میکی یک سطح شیب دار با سایز نخود داشت که از یک چکش بزرگ بهاری به آن ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had sized me up, he later explained, and had decided to take me under his wing.
[ترجمه گوگل]او بعداً توضیح داد که من را بزرگ کرده بود و تصمیم گرفته بود مرا زیر بال خود بگیرد
[ترجمه ترگمان]بعدا توضیح داد که مرا به اندازه کافی بزرگ کرده است و تصمیم گرفته بود مرا زیر بال خود بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Small and medium sized firms have been adopting this technology as result of its increasing reliability and declining relative cost.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های کوچک و متوسط ​​این فناوری را به دلیل قابلیت اطمینان فزاینده و کاهش هزینه نسبی آن اتخاذ کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]شرکت های کوچک و متوسط در نتیجه افزایش قابلیت اطمینان و کاهش هزینه نسبی این فن آوری را اتخاذ کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a full sized double bed plus a comfortable bed settee which will sleep two children.
[ترجمه گوگل]یک تخت دو نفره با سایز کامل به اضافه یک سرویس خواب راحت وجود دارد که دو کودک را می خواباند
[ترجمه ترگمان]یک تخت خواب دو نفره کامل به همراه یک مبل راحتی تخت راحت وجود دارد که دو کودک را به خواب خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Block play Building two towers with similar sized bricks, matching one-to-one to build towers of similar height.
[ترجمه گوگل]بازی بلوکی ساخت دو برج با آجرهایی با اندازه مشابه، تطبیق یک به یک برای ساخت برج هایی با ارتفاع مشابه
[ترجمه ترگمان]بلوک دیاگرام سازی دو برج با آجرهای با اندازه مشابه، منطبق کردن یک به یکی برای ساخت برج های ارتفاع مشابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Suitably sized shells are often in short supply and in some areas this limits the hermit crab population.
[ترجمه گوگل]پوسته های با اندازه مناسب اغلب کمبود دارند و در برخی مناطق این امر جمعیت خرچنگ زاهد را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]پوسته سایز بالا اغلب در تامین کوتاه قرار دارد و در برخی از مناطق جمعیت hermit را محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Building towers of different sized bricks but using bricks in one-to-one correspondence, probably with the teacher's guidance.
[ترجمه گوگل]ساخت برج هایی با اندازه های مختلف آجر اما با استفاده از آجر در مکاتبات یک به یک، احتمالاً با راهنمایی معلم
[ترجمه ترگمان]ساختمان برج ها با ابعاد متفاوت اما با استفاده از آجر در یک تناظر یک به یک، احتمالا با راهنمایی های معلم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of a particular size (i.e. family-sized); arranged according to size
you can add -sized or -size to nouns to form adjectives that describe the size of something.

پیشنهاد کاربران

بپرس