1. She gave Lee a sisterly kiss.
[ترجمه گوگل]او یک بوسه خواهرانه به لی زد
[ترجمه ترگمان] اون یه بوسه خواهرانه به \"لی\" داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Their friendship can best be described as sisterly.
[ترجمه گوگل]دوستی آنها را به بهترین نحو می توان خواهرانه توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]دوستی آن ها می تواند به عنوان خواهرانه توصیف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Bernadette gave him a shy, sisterly kiss.
[ترجمه گوگل]برنادت خجالتی و خواهرانه او را بوسید
[ترجمه ترگمان]برنادت بوسه ای خجولانه و خواهرانه به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She gave him a sisterly kiss.
5. I felt quite sisterly towards him, but I couldn't marry him.
[ترجمه گوگل]من نسبت به او احساس خواهری داشتم، اما نتوانستم با او ازدواج کنم
[ترجمه ترگمان]نسبت به او احساس خواهرانه داشتم، اما نمی توانستم با او ازدواج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Serena is torn between her sisterly love and her annoyance with Stella's aggressive insecurity.
[ترجمه گوگل]سرنا بین عشق خواهرانه و دلخوری اش از ناامنی تهاجمی استلا سرگردان است
[ترجمه ترگمان]سرینا بین عشق خواهرانه و ناراحتی اش با عدم امنیت پیشرفته استلا پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Let's talk about something more sisterly.
[ترجمه گوگل]بیایید در مورد چیزی خواهرانه تر صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا درباره موضوع دیگری حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This can hardly be described as sisterly behaviour.
[ترجمه گوگل]این را به سختی می توان به عنوان رفتار خواهرانه توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]این به سختی می تواند به عنوان رفتار خواهرانه توصیف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her eyes blazed with her fierce sisterly love of him.
[ترجمه گوگل]چشمانش از عشق شدید خواهرانه اش به او می درخشید
[ترجمه ترگمان]چشمانش از عشق شدید خواهر او زبانه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Well, possibly more than sisterly.
11. We just had a sisterly relationship.
[ترجمه گوگل]ما فقط یک رابطه خواهرانه داشتیم
[ترجمه ترگمان] ما همین الان یه رابطه خواهری داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her bright eyes are full of sisterly affection when she speaks to him.
[ترجمه گوگل]وقتی با او صحبت می کند چشمان درخشانش پر از محبت خواهرانه است
[ترجمه ترگمان]وقتی با او حرف می زند، چشمان درخشانش پر از محبت خواهرانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The sisterly chat between the two of them lasted till midnight.
[ترجمه گوگل]گفتگوی خواهرانه آن دو تا نیمه های شب ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]گفتگوی خواهرانه بین آن دو نفر تا نیمه شب ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They are twin sisters. They share a sisterly love that runs deeper than blood.
[ترجمه گوگل]آنها خواهر دوقلو هستند آنها عشقی خواهرانه دارند که عمیق تر از خون است
[ترجمه ترگمان]آن ها دوخواهر دوقلو هستند آن ها یک عشق خواهرانه را به اشتراک می گذارند که عمیق تر از خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She had a true sisterly feeling for her brother.
[ترجمه گوگل]او یک احساس واقعی خواهرانه نسبت به برادرش داشت
[ترجمه ترگمان]او نسبت به برادرش احساس خواهرانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید