singularly

/ˈsɪŋɡjələrli//ˈsɪŋɡjʊləli/

بطور استثنایی، بطور غریب، جدا، اختصاصا

جمله های نمونه

1. The statement of our delegation was singularly appropriate to the occasion.
[ترجمه علی ولی زاده] بیانیه هیئت نمایندگی ما به نحوی استثنائی برای این شرایط مناسب بود.
|
[ترجمه گوگل]بیانیه هیأت ما منحصراً مناسب آن موقعیت بود
[ترجمه ترگمان]اظهارات هیات ما به نحو عجیبی متناسب با این موقعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We did some singularly boring experiment.
[ترجمه علی ولی زاده] ما بعضی آزمایش هایی را انجام دادیم که به نحوی استثنائی خسته کننده بودند.
|
[ترجمه زهرا ع] ما تعدادی آزمایش خسته کننده انجام دادیم
|
[ترجمه گوگل]ما یک آزمایش خسته کننده را انجام دادیم
[ترجمه ترگمان] ما یه آزمایش خسته کننده خاص انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This treatment was singularly inappropriate in her case.
[ترجمه گوگل]این رفتار در مورد او به طور خاص نامناسب بود
[ترجمه ترگمان]این درمان در مورد او بسیار نامناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He chose a singularly inappropriate moment to make his request.
[ترجمه گوگل]او یک لحظه منحصر به فرد نامناسب را برای ارائه درخواست خود انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]او لحظه ای نامناسب را انتخاب کرد تا تقاضای او را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The script was singularly uninspired.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه به طور منحصر به فردی بدون الهام بود
[ترجمه ترگمان]متن این متن به طور عجیبی گرد و غبار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has singularly failed to live up to his promises.
[ترجمه گوگل]او به طور خاص به وعده های خود عمل نکرده است
[ترجمه ترگمان]او به طور عجیبی در زندگی با وعده های او شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It seemed a singularly ill-judged enterprise for Truman to undertake.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که ترومن یک کار بد قضاوتی منحصر به فرد را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این کار را به نحو عجیبی انجام داده بود که ترومن را به عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But a toothache can be a singularly uncomfortable experience.
[ترجمه گوگل]اما دندان درد می تواند یک تجربه منحصر به فرد ناراحت کننده باشد
[ترجمه ترگمان]اما درد دندان می تواند یک تجربه غیرعادی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the government did a singularly poor job in getting its patient-centred message across.
[ترجمه گوگل]اما دولت در رساندن پیام بیمار محور خود به طور منحصر به فردی کار ضعیفی انجام داد
[ترجمه ترگمان]اما دولت برای دریافت پیام بیمار محور خود کار بسیار ضعیفی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is to be congratulated on this singularly structured approach.
[ترجمه گوگل]باید به او به خاطر این رویکرد ساختاری منحصر به فرد تبریک گفت
[ترجمه ترگمان]او باید به این رویکرد فوق العاده ساختار یافته تبریک بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He thought the name singularly inappropriate: either side was lined with a wall of Victorian terrace villas.
[ترجمه گوگل]به نظر او این نام به طور منحصر به فردی نامناسب بود: هر طرف با دیواری از ویلاهای تراس ویکتوریایی پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که این اسم به طور عجیبی نامناسب است در هر دو طرف با دیواری از villas قدیمی ویکتوریا قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He committed himself to a singularly foolish plan for Empire Free Trade.
[ترجمه گوگل]او خود را متعهد به یک طرح احمقانه منحصر به فرد برای تجارت آزاد امپراتوری کرد
[ترجمه ترگمان]خود را متعهد به طرحی عجیب و احمقانه برای تجارت آزاد امپراطوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the public interest duty is singularly missing.
[ترجمه گوگل]اما وظیفه منافع عمومی به طور مفرد مفقود است
[ترجمه ترگمان]اما این وظیفه عمومی است که به طور عجیبی گم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In appearance he was singularly unprepossessing.
[ترجمه گوگل]از نظر ظاهری، او به طور منحصر به فردی غیرقابل پیش بینی بود
[ترجمه ترگمان]ظاهر وی بسیار زننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That experience was to prove singularly rich in its diversity and in its legacy of Sussex church architecture.
[ترجمه گوگل]این تجربه از نظر تنوع و میراث معماری کلیسای ساسکس به طور منحصر به فردی غنی بود
[ترجمه ترگمان]این تجربه برای این بود که به طور عجیبی غنی از تنوع آن و میراث آن در معماری کلیسای ساسکس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a singular manner, in a special manner; unusually, in a strange manner
singularly means to a remarkable or extraordinary degree; a formal word.

پیشنهاد کاربران

فوق العاده. به طور چشمگیری. کاملا. به طور کامل
مثال:
This treatment was singularly inappropriate in her case.
این درمان فوق العاده در مورد او نامناسب بود.
به صورت منحصر بفرد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : single / singularize
✅️ اسم ( noun ) : single / singleness / singular / singularity
✅️ صفت ( adjective ) : single / singular
✅️ قید ( adverb ) : singly / singularly
To an unusual degree
قید/ در سطح و حدی متفاوت و خارق العاده، عجیب
singularly beautiful
A singularly unattractive individual
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/singularly
غیر منتظره

بپرس