silviculture

/ˈsɪlvəˌkʌltʃər//ˈsɪlvɪkʌltʃə/

معنی: جنگل، پرورش جنگل، احداث جنگل
معانی دیگر: جنگل پروری، جنگلداری (forestry هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: silvicultural (adj.), silviculturist (n.)
• : تعریف: the care and cultivation of forests; forestry.

جمله های نمونه

1. This paper discusses the mission of developing a silviculture DSS system for small forests owners, and designs and builds a SDSS based on silviculture plans and economic analysis.
[ترجمه گوگل]این مقاله ماموریت توسعه یک سیستم DSS جنگل‌کاری برای صاحبان جنگل‌های کوچک را مورد بحث قرار می‌دهد و یک SDSS را بر اساس طرح‌های جنگل‌کاری و تحلیل‌های اقتصادی طراحی و می‌سازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی ماموریت توسعه یک سیستم DSS جنگل شناسی مالکان کوچک جنگل می پردازد و طرحی مبتنی بر برنامه های جنگل شناسی و تجزیه و تحلیل اقتصادی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We believe that the discipline of silviculture needs further guidance from the system sciences.
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که رشته جنگل‌داری نیاز به راهنمایی بیشتر از سوی علوم سیستم دارد
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که نظم جنگل شناسی به راهنمایی بیشتر از علوم سیستم نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the effects of the site type, silviculture density and stand age on the above indexes are studied.
[ترجمه گوگل]و تاثیر نوع سایت، تراکم جنگلکاری و سن توده بر شاخص های فوق مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]و اثرات نوع سایت، تراکم جنگل شناسی و سن پایه در شاخص های بالا مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Control methods were offered such as silviculture, quarantine, biological and chemical control.
[ترجمه گوگل]روش های کنترل مانند جنگل داری، قرنطینه، کنترل بیولوژیکی و شیمیایی ارائه شد
[ترجمه ترگمان]روش های کنترلی مانند جنگل شناسی، قرنطینه، بیولوژیکی و کنترل مواد شیمیایی ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It points out that the output value of silviculture of artificial timber stand should be divided into two parts, the output value of stumpage and the output value of cultivability.
[ترجمه گوگل]اشاره می‌کند که ارزش خروجی جنگل‌کاری توده چوب مصنوعی را باید به دو بخش ارزش خروجی کنده و ارزش خروجی کشت‌پذیری تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]این امر اشاره می کند که ارزش خروجی جنگل شناسی توده های چوب مصنوعی باید به دو بخش تقسیم شود، مقدار خروجی قطع درختان و مقدار خروجی cultivability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The precision of silviculture technologies is essential for plantation establishment and management, for high efficient utility of limited land and environment resources.
[ترجمه گوگل]دقت فن‌آوری‌های جنگل‌کاری برای استقرار و مدیریت مزارع، برای استفاده کارآمد از منابع محدود زمین و محیط زیست ضروری است
[ترجمه ترگمان]دقت فن آوری های جنگل شناسی برای ایجاد و مدیریت مزرعه، برای کاربرد کارآمد منابع زمین و منابع محیطی ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The silviculture funding mechanism has made an important effect on the long-term and sustainable development of state-owned forest farm.
[ترجمه گوگل]مکانیسم تأمین مالی جنگل‌کاری تأثیر مهمی بر توسعه بلندمدت و پایدار مزارع جنگلی دولتی داشته است
[ترجمه ترگمان]مکانیسم تامین مالی جنگل شناسی، تاثیر مهمی در توسعه پایدار و پایدار مزرعه جنگلی دولتی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A silviculture study on large scale improvements of a man-made cryptomeria (Cryptomeria japonica) forest was done to establish a multi-storied plantation.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه جنگل‌کاری در مورد بهبود مقیاس بزرگ جنگل کریپتومریا (Cryptomeria japonica) ساخته دست بشر برای ایجاد یک مزرعه چند طبقه انجام شد
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه جنگل شناسی در زمینه پیشرفت در مقیاس بزرگ یک جنگل - (Cryptomeria japonica)برای ایجاد یک کشت زار چند طبقه انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A silviculture study on large scale improvements a man - made cryptomeria a multi - storied plantation.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه جنگل‌کاری در مقیاس بزرگ، کریپتومریا را به یک مزرعه چند طبقه تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه جنگل شناسی در مقیاس بزرگ یک مزرعه چند طبقه می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Site type and stand age can significantly influence the paper properties whereas silviculture density effect isn't significant yet.
[ترجمه گوگل]نوع سایت و سن پایه می تواند به طور قابل توجهی بر خواص کاغذ تأثیر بگذارد در حالی که اثر تراکم جنگل کاری هنوز قابل توجه نیست
[ترجمه ترگمان]نوع سایت و سن پایه می تواند به طور قابل توجهی بر خواص کاغذ تاثیر بگذارد در حالی که اثر تراکم زدایی هنوز قابل توجه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The share based on land is considered part of the cost of silviculture from the whole sector's point of view.
[ترجمه گوگل]سهم بر اساس زمین از نظر کل بخش بخشی از هزینه جنگلکاری محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]سهم مبتنی بر زمین بخشی از هزینه جنگل شناسی از نقطه نظر کل بخش محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tetraploids locust is expected to become the first selection species in silviculture and regeneration in the south of Liaoning Province.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود ملخ تتراپلوئید به اولین گونه انتخابی در جنگل‌کاری و زادآوری در جنوب استان لیائونینگ تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که ملخ ها اولین گونه منتخب در جنگل شناسی و در جنوب استان لیائونینگ باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After that measures for implementing the strategy are put forward in the aspects poplar silviculture, poplar wood processing and relevant policies.
[ترجمه گوگل]پس از آن اقدامات برای اجرای استراتژی در جنبه های جنگل کاری صنوبر، فرآوری چوب صنوبر و سیاست های مربوطه ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن اقدامات برای اجرای استراتژی در ابعاد جنگل شناسی، پردازش چوب صنوبر و سیاست های مرتبط قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Calculating output value of silvieulture must follow the general principles of output value calculation and reflects the particularities of silviculture production.
[ترجمه گوگل]محاسبه ارزش خروجی جنگل‌کاری باید از اصول کلی محاسبه ارزش خروجی پیروی کند و ویژگی‌های تولید جنگل‌کاری را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]محاسبه ارزش خروجی of باید از اصول کلی محاسبه مقدار خروجی پیروی کرده و ویژگی های مربوط به تولید جنگل شناسی را منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنگل (اسم)
forest, wood, woodland, jungle, timberland, silviculture, greenwood, sylviculture, weald

پرورش جنگل (اسم)
silviculture

احداث جنگل (اسم)
silviculture, sylviculture

انگلیسی به انگلیسی

• branch of forestry that studies and handles the development and care of forests; cultivation and growing of forest trees

پیشنهاد کاربران

جنگل داری ، forestry
From Latin words; silvi ( forest ) and ) growing ) culture

بپرس