sightseeing

/ˈsaɪtˈsiːɪŋ//ˈsaɪtsiːɪŋ/

معنی: سیر، تماشا، دیدار مناظر جالب
معانی دیگر: تماشای دیدنی ها(ی محل)، بازدید از جاهای دیدنی، گردش و بازدید وابسته به تماشای جاهای دیدنی، گردشی، دیدن مناظر، دیدار مناظر جالب شهر وغیره، تماشا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or pastime of visiting and viewing various places of interest; touring.
صفت ( adjective )
مشتقات: sightseer (n.)
• : تعریف: pertaining to, engaged in, or used for seeing sights.

- a busy sightseeing schedule
[ترجمه Mohamad] تماشا ی مناظر زیبا درکل تماشا
|
[ترجمه Sara] یه برنامه تور ( گردشگری ) شلوغ
|
[ترجمه دینا] مکان های دیدنی
|
[ترجمه گوگل] برنامه شلوغ گشت و گذار
[ترجمه ترگمان] برنامه شلوغ تماشا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a sightseeing bus
اتوبوس گردشی

2. Sightseeing is best done either by tour bus or by bicycles.
[ترجمه Reyhaneh🌼🌼💕💕] بهتر است گشت و گذار با تور اتوبوس یا با دوچرخه انجام شود
|
[ترجمه میثم نبی پور] بهترین گشت و گذار یا با اتوبوس تور و یا با دوچرخه انجام می شود.
|
[ترجمه Reyhaneh] 2. گشت و گذار بهتر است یا با اتوبوس، تور یا با دوچرخه انجام شود
|
[ترجمه مهناز مهرابی] بهتین گشت و گذار با اتوبوسه 🚌
|
[ترجمه الهه مختار آبادی] بهترین گشت و گذار با اتوبوس و دوچرخه انجام میشود
|
[ترجمه گوگل]بهتر است گشت و گذار را با اتوبوس یا دوچرخه انجام دهید
[ترجمه ترگمان]sightseeing بهترین کار را با اتوبوس تور و یا با دوچرخه انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is there a sightseeing bus tour?
[ترجمه پارمیس] آیا اینجا اتوبوس تور گردشگری وجود دارد؟
|
[ترجمه میثم نبی پور] آیا اینجا اتوبوس تور گردشگری دارد؟ آیا در اینجا اتوبوس تور گردشگری هست؟
|
[ترجمه مهناز مهرابی] تور تفریحی با اتوبوس هست؟
|
[ترجمه گوگل]آیا تور اتوبوسی برای گشت و گذار وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]تور تفریحی اتوبوس هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A bus took us on a sightseeing tour of the city.
[ترجمه نیلا] در اتوبوسی یک زن در حال کون دادن بود
|
[ترجمه Twelve Imam] یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد
|
[ترجمه خمشید] در اتوبوس یک زن در حال کون دادن بود
|
[ترجمه مهناز مهرابی] با اتوبوس به گردش رفتیم
|
[ترجمه گوگل]اتوبوسی ما را به گشت و گذار در شهر برد
[ترجمه ترگمان]یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We did some sightseeing in the morning.
[ترجمه Jamshid Sadegh] ما در طول صبح از بعضی از نقاط دیدنی بازدید کردیم.
|
[ترجمه مهناز مهرابی] صبی ی ذره گشتیم
|
[ترجمه گوگل]صبح چند تا گشت و گذار انجام دادیم
[ترجمه ترگمان] صبح یه کم گردش کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you have any sightseeing bus tours?
[ترجمه مهناز مهرابی] تور تفریحی اتو بوس داری
|
[ترجمه گوگل]آیا تور اتوبوسی برای گشت و گذار دارید؟
[ترجمه ترگمان]تور اتوبوس sightseeing داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Are there any sightseeing bus tours?
[ترجمه گوگل]آیا تورهای اتوبوسی برای گشت و گذار وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]یه تور تفریحی تو اتوبوس هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I spent most of my time sightseeing.
[ترجمه HERMIONE] من بیشتر وقت خود را صرف گردش کردم.
|
[ترجمه گوگل]بیشتر وقتم را به گشت و گذار می گذراندم
[ترجمه ترگمان]بیشتر وقتم را به گردش بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was no time to go sightseeing in Rome.
[ترجمه Soroush] زمانی برای سفر کردن به رم وجود نداشت
|
[ترجمه Yahya] زمانی برای گشت و گذار در رم وجود نداشت.
|
[ترجمه گوگل]زمانی برای گشت و گذار در رم وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]وقت رفتن به رم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We crammed in as much sightseeing as possible during our stay in New York.
[ترجمه گوگل]ما در طول اقامت خود در نیویورک تا حد امکان به گشت و گذار پرداختیم
[ترجمه ترگمان]در مدت اقامت ما در نیویورک تا آنجا که امکان داشت، تا آنجا که امکان داشت، جا به جا شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I spent the morning doing some sightseeing.
[ترجمه گوگل]صبح را صرف گشت و گذار کردم
[ترجمه ترگمان] من صبح ها رو گردش می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sightseeing tour of the city is included to help you get your bearings.
[ترجمه گوگل]یک تور گشت و گذار در شهر گنجانده شده است تا به شما کمک کند شرایط خود را بدست آورید
[ترجمه ترگمان]یک تور تماشا از شهر برای کمک به شما برای رسیدن به موقعیت خود در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She swam and sunbathed, went sightseeing and relaxed.
[ترجمه alireza] اوشنا کرد حمام افتاب گرفت ، به گردش رفت و آرامش پیدا کرد
|
[ترجمه گوگل]او شنا کرد و آفتاب گرفت، به گشت و گذار رفت و استراحت کرد
[ترجمه ترگمان]شنا کرد و شنا کرد، به گردش رفت و آرام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We packed a lot of sightseeing into two weeks.
[ترجمه گوگل]ما تعداد زیادی از مناظر را در دو هفته بسته بندی کردیم
[ترجمه ترگمان] دو هفته بود که رفتیم گردش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's too hot to go sightseeing.
[ترجمه Reza] برای گشت و گذار هوا خیلی گرم است
|
[ترجمه گوگل]هوا برای گشت و گذار خیلی گرم است
[ترجمه ترگمان]رفتن به گردش هوا خیلی گرمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیر (اسم)
development, process, go, movement, motion, travel, excursion, passage, walk, promenade, tour, garlic, sightseeing

تماشا (اسم)
sight, observation, spectacle, viewing, sightseeing

دیدار مناظر جالب (اسم)
sightseeing

انگلیسی به انگلیسی

• act of traveling about and visiting tourist attractions
for the purpose of touring; involved in visiting tourist attractions
if you go sightseeing, you travel around visiting the interesting places that tourists usually visit.

پیشنهاد کاربران

دیدارِ گردشی ، بازدید گردشی
گردشِ دیداری ، گردش بازدیدی
گشت دیداری ، گشت بازدیدی
گشت وگذار دیداری ، گشت وگذار بازدیدی
سرزنی ،
گشت زَنی ، تماشاگردی
تماشای جاهای دیدنی
مثال:
Be careful when you’re sightseeing
وقتی که {در حال} تماشای جاهای دیدنی هستید مراقب باشید.
سیر، تماشا، دیدار مناظر جالب , جاهای دیدنی
گشت و گذار
sightseeing ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: تماشا
تعریف: مشاهدۀ دیدنی های طبیعی و جذاب مقصدهای گردشگری
تماشای دیدنی ها، سیر و سیاحت
مکان های دیدنی
مناظر دیدنی
Nown
Sightseeing means visiting interesting places of a city
بازدید ( از مکان های دیدنی شهر )
کانون زبان ایران
تماشا
۱. وقتی ( خصوصا به عنوان یک توریست ) مکان های تماشایی یا بلند آوازه و معروف را مشاهده میکنید و در آنجا به گشت و گذار می پردازید .
۲. تور
تماشا کردن جاهای دیدن
سیر و سیاحت
Sightseeing mines visit
یعنی
گردش ، دیدار ، بازدید از یه مکان
جا های دیدنی
معنی دیدار از اماکن دیدنی و تماشایی
تعریف:
Visiting intresting plase of a sity
مثال:A bus took us on a sightseeing tour of the city.
معنی:
یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد.

To visit some famous place
بازدید، گردش
دیدار از اماکن دیدنی و گردشگری زیبا و دلنشین
معنی: گردش، بازدید، تماشا، دیدن جاهای دیدنی و گردشگری
Visiting intreresting placec of a city
گل کشت
Go as a tourist to look at interesting buildings and places
دیدنی
دیدن مناظر
دیدار از مناظر زیبا.
گردشگری
گردش
جاذبه های گردشگری
بازدید از یک مکان جالب
ســِیر
Visiting interesting places of a city
بازدید از هرچیزی
means visiting interesting places of a city
بازدید
بازدید از مکانهای دیدنی
باز دید از مکانی دیدنی و عموما با لذت و خوشحالی را sightseeing می نامند
باز دید از اماکن
Sightseeing means visiting interesting places of a city
بازدید از مکان های معروف به ویژه در غالب یک توریست
دیدار
تماشا ، دیدار ، نگاهی به مناظر زیبا و جالب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)

بپرس