siege

/ˈsiːdʒ//siːdʒ/

معنی: احاطه، عرش، سریر
معانی دیگر: محاصره، شهربند، گردگیری، دوران سختی، دوران شدت بیماری، حدت، تندی، شور، اعمال زور یا فشار، اصرار و ابرام، سلطه جویی، (مهجور) مسند، تخت شاهی، محاصره کردن (رجوع شود به: besiege)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a military maneuver in which a fortification, such as a city or a fort, is surrounded, subjected to attack, and cut off from supplies or reinforcements in order to bring about complete surrender.
مشابه: blockade

- Many were killed in the siege of the fort.
[ترجمه لیلانوری] در محاصره ی دژ افراد زیادی کشته شدند.
|
[ترجمه گوگل] بسیاری در محاصره قلعه کشته شدند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از افراد در محاصره دژ کشته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The siege of Leningrad by Nazi Germany began in 1941 and ended in 1944.
[ترجمه گوگل] محاصره لنینگراد توسط آلمان نازی در سال 1941 آغاز شد و در سال 1944 پایان یافت
[ترجمه ترگمان] محاصره of توسط آلمان نازی در سال ۱۹۴۱ شروع شد و در ۱۹۴۴ پایان یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a prolonged bout, as of illness or difficulty.

- He succumbed to typhoid fever, and the siege lasted for three weeks before he began to recover.
[ترجمه گوگل] او به تب حصبه تسلیم شد و این محاصره به مدت سه هفته ادامه داشت تا اینکه بهبود یابد
[ترجمه ترگمان] او تسلیم تب حصبه شد و محاصره سه هفته طول کشید تا بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sieges, sieging, sieged
مشتقات: siegeable (adj.)
عبارات: lay siege to
• : تعریف: lay siege to; besiege.
مشابه: beset, besiege, blockade, lay siege to

جمله های نمونه

1. a siege of illness
شور بیماری

2. the siege of nayshaboor by the mongols
محاصره ی نیشابور توسط مغولان

3. lay siege to
(شهر یا قلعه و غیره را) محاصره کردن،بشردن

4. lay siege to
محاصره کردن،گردگیری کردن،شهر بندی کردن

5. during the siege of the city, radio was our only channel of communication
هنگام محاصره ی شهر،رادیو یگانه وسیله ی ارتباط ما بود.

6. they laid siege on the city but snow and cold forced them to lift it
آنها شهر را محاصره کردند ولی برف و سرما آنها را وادار کرد که محاصره را بشکنند.

7. the city was not capable of withstanding a prolonged siege
شهر قادر نبود که یک محاصره ی طولانی را تحمل کند.

8. A siege often brings them to terms.
[ترجمه گوگل]محاصره اغلب آنها را به توافق می رساند
[ترجمه ترگمان]یک محاصره اغلب آن ها را به شرایط می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The siege lasted almost four months.
[ترجمه گوگل]این محاصره تقریباً چهار ماه به طول انجامید
[ترجمه ترگمان]محاصره تقریبا چهار ماه طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The city succumbed after only a short siege.
[ترجمه گوگل]شهر تنها پس از یک محاصره کوتاه تسلیم شد
[ترجمه ترگمان]شهر بعد از محاصره کوتاهی تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After a ten-hour siege the gunman agreed to free the hostages.
[ترجمه گوگل]پس از یک محاصره ده ساعته، مرد مسلح با آزادی گروگان ها موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]پس از ده ساعت محاصره، مرد مسلح موافقت کرد که گروگان ها را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After three weeks under siege they surrendered completely.
[ترجمه گوگل]پس از سه هفته در محاصره آنها کاملا تسلیم شدند
[ترجمه ترگمان]پس از سه هفته محاصره، آن ها کاملا تسلیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tanks rolled in to end the siege.
[ترجمه Tay] تانک ها در پایان یافتن محاصره نقش داشتند.
|
[ترجمه Tay] تانک های زیادی وارد شدند و محاصره پایان یافت.
|
[ترجمه گوگل]تانک ها برای پایان دادن به محاصره وارد شدند
[ترجمه ترگمان] Tanks تموم شدن تا محاصره رو تموم کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The judge said the police had mishandled the siege.
[ترجمه گوگل]قاضی گفت که پلیس این محاصره را اشتباه مدیریت کرده است
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که پلیس از این محاصره استفاده نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The crusaders laid siege to Lisbon.
[ترجمه گوگل]صلیبیون لیسبون را محاصره کردند
[ترجمه ترگمان]The به لیسبون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The TV station has been under siege from irate viewers phoning in to complain.
[ترجمه گوگل]ایستگاه تلویزیونی تحت محاصره بینندگان خشمگینی قرار گرفته است که برای شکایت به آن تلفن می زنند
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه تلویزیونی تحت محاصره viewers خشمگین برای شکایت کردن قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The seven-hour armed siege at the school ended peacefully.
[ترجمه گوگل]محاصره مسلحانه هفت ساعته مدرسه با آرامش به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]هفت ساعت محاصره مسلحانه در این مدرسه به صورت صلح آمیز خاتمه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احاطه (اسم)
environment, envelopment, surround, cincture, siege

عرش (اسم)
heaven, empyrean, siege, throne

سریر (اسم)
siege, throne

انگلیسی به انگلیسی

• blockade, act of surrounding and attacking a fortification in order to cut off supply and aid routes; prolonged period of difficulty or trouble
blockade, besiege, surround and attack a fortification in order to cut off supply and aid routes
a siege is a military or police operation in which an army or police force surrounds a place in order to force the people to come out.
if an army or police force lays siege to a building or town, they surround it in order to force the people in it to surrender.
a state of siege is a situation in which a government or other authority puts restrictions on the movement of people into or out of a country, town, or building.
if a building or town is under siege, it is surrounded, as a way of forcing the people inside to surrender.

پیشنهاد کاربران

be under siege یعنی تحت فشار بودن، مورد انتقاد شدید قرار داشتن
در مورد بیماری ، قرنطینه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : besiege
✅️ اسم ( noun ) : siege
✅️ صفت ( adjective ) : besieged
✅️ قید ( adverb ) : _
حکومت نظامی ( اداره کردن یک شهر یا منطقه توسط قوای مسلح نظامی ) State of siege
محاصره - احاطه
noun
1 :
🔴 a situation in which soldiers or police officers surround a city, building, etc. , in order to try to take control of it
[count]
■ the siege of Paris
■ The castle was built to withstand a siege
...
[مشاهده متن کامل]

[noncount]
■ The city is in a state of siege
2 [count] :
🔴 a serious and lasting attack of something — usually singular
■ He's recovering from a siege of depression.
■ a long siege of bitterly cold temperatures

عرصه.
narrowed the siege
عرصه را تنگ کرد
Noun
[سیٖج]
محاصره ( معمولاً در مورد شهرها و مناطق شهری بکار میره )
After three weeks the siege was raise
بعد از سه هفته محاصره تنگ تر شد
⭐⭐⭐
اعمال زور - حمله
Images From the Capitol Under Siege
▪️▪️▪️
Verb
فعل ش میشه besiege
[بِ سیٖج]
siege
این واژه هم ریشه با " سیج " در آمیزواژهء " بَسیج" است
با جنگ افزار مانند چاقو، کارد ، خنجر، دشنه ، شمشیر که همگی تیز و بُرنده و دارای تیغ اند تاختن و حمله کردن واژه های هم خانواده با سیج: سیخ، ستیغ، ستیز، . . .
...
[مشاهده متن کامل]

در مینه دُوُم یا فهمیده ( مفهوم ) : زور وَرزی ، اعمال زور مینه می دهد.
فهمیده های سِپَستَر کارهایی است که با زور و تازش میکنند مانند : شهربَند ، محاصره. . .
بَسیج : بَ - سیج
بَ = پِی : فشارَندگی و تاکید
بَسیج ، پِسیگ : اَفزارمندی ، مُسَلَح

آشوب زده، پرآشوب
تحت فشار
محاصره
سلطه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس