side effect

/ˈsaɪdəˈfekt//saɪdɪˈfekt/

اثر جانبی، عارضه ثانوی، اثر فرعی دارو، اثر زیان اور، واکنش ثانوی

جمله های نمونه

1. One side effect of modern life is stress.
[ترجمه تامای] یک اثر جانبی زندگی مدرن استرس است
|
[ترجمه گوگل]یکی از عوارض زندگی مدرن استرس است
[ترجمه ترگمان]یک اثر جانبی زندگی مدرن استرس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The drug has the beneficial side effect of lowering the patient's blood pressure.
[ترجمه گوگل]این دارو دارای اثر جانبی مفید کاهش فشار خون بیمار است
[ترجمه ترگمان]این دارو اثر جانبی سودمند کاهش فشار خون بیمار را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A side effect of the treatment is that your hair starts to fall out.
[ترجمه سبحان مرادی] عوارض این درمان این است که مو های شما شروع به ریزش میکند
|
[ترجمه گوگل]یک عارضه جانبی درمان این است که موهای شما شروع به ریزش می کند
[ترجمه ترگمان]اثر جانبی این درمان این است که موهای شما شروع به افتادن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stomach ache is an additional side effect.
[ترجمه گوگل]معده درد یک عارضه جانبی اضافی است
[ترجمه ترگمان]درد شکم یکی از اثرات جانبی اضافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Francis, said a side effect of morphine is decreased respiration, which can lead to death.
[ترجمه گوگل]فرانسیس گفت که یکی از عوارض جانبی مورفین کاهش تنفس است که می تواند منجر به مرگ شود
[ترجمه ترگمان]فرانسیس دوم گفت که اثر جانبی مورفین، تنفس را کاهش می دهد که می تواند منجر به مرگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the side effect is that people like Freitas can get free access, too.
[ترجمه گوگل]اما اثر جانبی این است که افرادی مانند Freitas نیز می توانند دسترسی رایگان داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اما اثر جانبی این است که افرادی مانند Freitas می توانند دسترسی آزاد داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This had the interesting side effect of causing his vocal accomplice to fall temporarily silent.
[ترجمه گوگل]این اثر جانبی جالبی داشت که باعث شد همدست آوازی او موقتاً ساکت شود
[ترجمه ترگمان]این نکته جنبه جالب نشان می داد که مبادا شریک vocal موقتا ساکت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I knew facial hair would be a side effect.
[ترجمه گوگل]می دانستم موهای صورت یک عارضه جانبی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]می دونستم که موهای صورت از عوارض جانبی هم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hirsutism is a less frequent side effect that may be a cosmetic problem in females.
[ترجمه گوگل]هیرسوتیسم یک عارضه جانبی کمتر شایع است که ممکن است یک مشکل زیبایی در زنان باشد
[ترجمه ترگمان]hirsutism یک اثر جانبی کم تر است که ممکن است یک مشکل آرایشی در ماده ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a side effect, he-found it difficult to urinate in public.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک عارضه جانبی، ادرار کردن در ملاء عام برای او مشکل بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک اثر جانبی، ادرار کردن در ملا عام مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bradycardia is a frequent side effect.
[ترجمه گوگل]برادی کاردی یک عارضه جانبی مکرر است
[ترجمه ترگمان]bradycardia یک اثر جانبی متعدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Orthostatic hypotension occasionally is a serious side effect.
[ترجمه گوگل]افت فشار خون ارتواستاتیک گاهی اوقات یک عارضه جانبی جدی است
[ترجمه ترگمان]Orthostatic hypotension گاهی اوقات یک اثر جانبی جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The only instant adverse side effect is a desperate thirst, stiff aching muscles and a loss of appetite.
[ترجمه گوگل]تنها عارضه نامطلوب آنی، تشنگی مأیوس کننده، سفت شدن عضلات و از دست دادن اشتها است
[ترجمه ترگمان]تنها لحظه adverse، عطش ناامیدی، عضلات منقبض و از دست دادن اشتها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Another side effect of flying in cramped quarters is back pain.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عوارض جانبی پرواز در مکان های تنگ کمردرد است
[ترجمه ترگمان]اثرات جانبی دیگر از پرواز در بخش های تنگ درد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A side effect of tuna fishing was the death of over 100,000 dolphins annually.
[ترجمه گوگل]یکی از عوارض جانبی صید ماهی تن، مرگ سالانه بیش از 100000 دلفین بود
[ترجمه ترگمان]یک اثر جانبی ماهی تن ماهی، مرگ بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلفین در سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] نتیجه جانبی؛ اثر جانبی - اثر جانبی - اثری از یک برنامه یا زیر برنامه، غیر از محاسبه ی خروجی آن توسط ورودی اش . مثلاً رویه ی پاسکال زیر، دو مقدار را با هم تعویض می کند، و اثر جانبی تغییر متغییر سراسری t را نیز دارد: PROCEDURE swap ( VAR a, b: INTEGER) ; t: = a; a: =b; b: = t; END اثرات جانبی معمولاً نامطلوب اند ،زیرا متغیرهای به کار رفته توسط قسمتهای دیگر، برنامه را خراب می کنند. اگر t متغیر محلی تعریف شده بود، اثر جانبی نداشت.
[بهداشت] عوارض جانبی

انگلیسی به انگلیسی

• negative effect that may be caused due to use of medicine; typical accompanying effect
the side-effects of a drug are the effects, often bad ones, that it has on you in addition to its function of curing illness or pain.
the side-effects of a situation are the things that happen in addition to the main consequences, without being planned.

پیشنهاد کاربران

اثرات سوء
The side effects of disengagement from schooling might not be significant in the first several years.
اثرات سوء دوری از مدرسه ممکن است در چند سال اول بسیار محسوس نباشد.
عارضه جانبی
عوارض جانبی
تاثیرگذاری
اثر جانبی
عوارض جانبی دارو

بپرس