shyness

/ˈʃaɪnəs//ˈʃaɪnəs/

کمرویی، ترسویی، بیمناکی

جمله های نمونه

1. shyness inhibited her from laughing
کم رویی او را از خنده بازمی داشت.

2. her shyness is counterbalanced by her husband's brashness
پررویی شوهرش کم رویی او را جبران می کند.

3. He was suddenly overcome with shyness.
[ترجمه گوگل]ناگهان خجالتی بر او غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]ناگهان شرم بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As she got to know people better her shyness wore off.
[ترجمه گوگل]وقتی با مردم بیشتر آشنا شد، خجالتی او از بین رفت
[ترجمه ترگمان]همان طور که می خواست دیگران را بهتر بشناسد، حجب و حیا او را از پا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His shyness made public speaking a torment to him.
[ترجمه گوگل]خجالتی بودن او سخنرانی در جمع را برای او عذابی می کرد
[ترجمه ترگمان]حجب و حیای او مردم را آزار می داد و او را عذاب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He struggled to overcome his shyness.
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا بر کمرویی خود غلبه کند
[ترجمه ترگمان]تقلا می کرد تا بر shyness غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shyness made the boy speak in a halting manner.
[ترجمه گوگل]خجالتی باعث شد که پسر به حالت توقف صحبت کند
[ترجمه ترگمان]خجالتی باعث شد که پسر با یک مکث کوتاه حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His face went red with shyness when he walked into the crowded room.
[ترجمه گوگل]وقتی وارد اتاق شلوغ شد صورتش از خجالت قرمز شد
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شلوغ شد چهره اش از شرم سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She overcompensated for her shyness by talking too much and laughing too loud.
[ترجمه گوگل]او خجالتی خود را با حرف زدن زیاد و بلند خندیدن جبران کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر این که زیاد حرف می زد و بیش از حد بلند حرف می زد، خجالت می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She spoke of her struggles with shyness.
[ترجمه گوگل]او از مبارزات خود با کمرویی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]از struggles با کم رویی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her rudeness is just a front for her shyness.
[ترجمه گوگل]بی ادبی او فقط جلوی کمرویی اوست
[ترجمه ترگمان]بی ادبی او فقط کمی جلو حجب و حیا اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He tried to overcome his shyness.
[ترجمه گوگل]سعی کرد بر کمرویی خود غلبه کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد بر shyness غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His talent was submerged by his shyness.
[ترجمه گوگل]استعداد او به دلیل خجالتی بودن او غرق شد
[ترجمه ترگمان]استعداد او در زیر shyness مستغرق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After she'd overcome her initial shyness, she became very friendly.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه او بر کمرویی اولیه خود غلبه کرد، بسیار دوستانه شد
[ترجمه ترگمان]بعد از غلبه بر کمرویی اولیه، خیلی دوستانه رفتار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His shyness thawed under her kindness.
[ترجمه گوگل]خجالتی او زیر مهربانی او آب شد
[ترجمه ترگمان]حجب و حیای او زیر مهربانی او گرم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bashfulness, timidity; distrustfulness, wariness

پیشنهاد کاربران

حجب و حیا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : shy
✅️ اسم ( noun ) : shyness
✅️ صفت ( adjective ) : shy
✅️ قید ( adverb ) : shyly
کم رویی شرم
the feeling of being nervous or embarrassed about meeting and speaking to other people
دستپاچگی
دستپاچه شدن
خجالت

بپرس