shut up shop


1- (مثلا جمعه ها یا شب ها) مغازه را بستن، تعطیل کردن 2- برای همیشه بستن، به کار و کاسبی خاتمه دادن

جمله های نمونه

1. It's time to shut up shop and go home.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که مغازه را ببندید و به خانه بروید
[ترجمه ترگمان]وقتش است که مغازه را ببندم و به خانه بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's getting late; let's shut up shop and finish the job tomorrow.
[ترجمه گوگل]داره دیر میشه؛ بیا مغازه را ببندیم و فردا کار را تمام کنیم
[ترجمه ترگمان]داره دیر می شه؛ بریم مغازه رو ببندیم و کار رو فردا تموم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But as shopping habits changed many traders shut up shop and moved out blaming recession, traffic restrictions and fewer bus routes.
[ترجمه گوگل]اما با تغییر عادات خرید، بسیاری از تاجران با سرزنش رکود، محدودیت های ترافیکی و مسیرهای اتوبوس کمتر، مغازه ها را بستند و از آن خارج شدند
[ترجمه ترگمان]اما با تغییر عادت های خرید بسیاری از تجار مغازه را تعطیل کردند و رکود، محدودیت های ترافیکی و مسیرهای اتوبوس کم تر را مورد انتقاد قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Time to shut up shop and get to know each other again.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که مغازه را ببندیم و دوباره همدیگر را بشناسیم
[ترجمه ترگمان]وقتشه که مغازه رو ببندیم و دوباره همدیگه رو بشناسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think we should shut up shop, if you don't mind.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم اگر مشکلی ندارید باید مغازه را ببندیم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم اگر اشکالی نداشته باشد باید مغازه را ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We might just as well shut up shop.
[ترجمه گوگل]به همین خوبی ممکن است مغازه را ببندیم
[ترجمه ترگمان] شاید بهتر باشه مغازه رو ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I think I'll shut up shop for the day. I've been studying since seven this morning.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم برای آن روز مغازه را ببندم امروز از هفت صبح دارم درس میخونم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم برای آن روز مغازه را ببندم از هفت صبح تا حالا داشتم درس میخوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'll have to shut up shop early tonight.
[ترجمه گوگل]امشب باید زود مغازه را ببندم
[ترجمه ترگمان]امشب باید زود مغازه را ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are going to shut up shop for three days.
[ترجمه گوگل]قرار است سه روز مغازه را ببندند
[ترجمه ترگمان]سه روز است که می خواهند مغازه را ببندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I've lost so much money this year that I'm being forced to shut up shop.
[ترجمه گوگل]من امسال آنقدر پول از دست داده ام که مجبورم مغازه را ببندم
[ترجمه ترگمان]امسال پول زیادی از دست داده ام که مجبور شدم مغازه را ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's not like being on shore where once the patients are gone you shut up shop and go home.
[ترجمه گوگل]مثل این نیست که در ساحل باشید که وقتی بیماران رفتند مغازه را ببندید و به خانه بروید
[ترجمه ترگمان]مثل این نیست که در ساحل باشی، جایی که وقتی بیماران به آنجا رفته اند، تو مغازه را تعطیل می کنی و به خانه می روی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You get your hands on one of them, we can shut up shop. Retire.
[ترجمه گوگل]تو دستت را به یکی از آنها می‌گیریم، می‌توانیم مغازه را ببندیم بازنشسته شوید
[ترجمه ترگمان]، اگه دستت به یکی از اونا برسه میتونیم مغازه رو ببندیم برو عقب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He managed a circus, but when the war came he had to shut up shop.
[ترجمه گوگل]او یک سیرک را اداره می کرد، اما وقتی جنگ فرا رسید مجبور شد مغازه را ببندد
[ترجمه ترگمان]او یک سیرک را اداره کرد، اما وقتی جنگ فرا رسید مجبور شد مغازه را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If they had been faced with the bill they'd have shut up shop and fled the country.
[ترجمه گوگل]اگر با این قبض مواجه می شدند، مغازه را می بستند و از کشور فرار می کردند
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها با لایحه صورت گرفته بودند که مغازه را بسته و از کشور فرار کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• close a business; go on strike, stop working

پیشنهاد کاربران

بپرس