shunt

/ˈʃənt//ʃʌnt/

معنی: انتقال، مقاومت موازی، ترن را بخط دیگری انداختن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، منحرف کردن، کنار گذاشتن
معانی دیگر: (قطار) خط عوض کردن، به خط دیگر رفتن یا بردن، کنار زدن، پس زدن، مورد بی اعتنایی قرار دادن، (جریان برق را) قطع کردن، منحرف کردن یا شدن، (مرتبا) رفت و برگشت کردن، (انگلیس - راه آهن) سوزن، دستگاه تغییر خط، انشعاب دهنده، سویچ

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shunts, shunting, shunted
(1) تعریف: to turn or move aside or out of the way; divert.
مشابه: divert

- A blockade shunted traffic to the right and into side streets.
[ترجمه گوگل] محاصره ترافیک را به سمت راست و خیابان های فرعی منحرف کرد
[ترجمه ترگمان] محاصره مستقیم به سمت راست و در خیابان های فرعی صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to switch (a vehicle such as a train or railroad car) from one track to another.

(3) تعریف: to provide or divert (electric current) along an alternate path by a low-resistance connection between two points in a circuit.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to move or turn aside.

(2) تعریف: to switch or shift, as from one track or direction to another.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of moving or turning aside; shift, switch, or diversion.

(2) تعریف: a conducting element that diverts part of an electric current.

(3) تعریف: a railroad switch.
مشابه: switch

(4) تعریف: a connection between blood vessels, or between parts of the circulatory system, esp. a bypass created surgically.
صفت ( adjective )
مشتقات: shunter (n.)
• : تعریف: being, having, or using an electrical shunt.

جمله های نمونه

1. Shunt your suitcases,let me go through.
[ترجمه ترجمه کده] چمدون تو باز کن میخوام توشو ببینم
|
[ترجمه گوگل]چمدان هایت را بنداز، بگذار من از آن عبور کنم
[ترجمه ترگمان]، suitcases را باز کن بزار من رد شم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Talk with my friend. Don't shunt him aside.
[ترجمه گوگل]با دوستم صحبت کن او را کنار نگذارید
[ترجمه ترگمان] با دوستم حرف بزن shunt کنار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Portacaval shunt surgery has not enjoyed great popularity because of the very high incidence of postoperative encephalopathy in the elderly.
[ترجمه گوگل]جراحی شانت پورتاکاوال به دلیل شیوع بسیار بالای آنسفالوپاتی پس از عمل در افراد مسن از محبوبیت زیادی برخوردار نبوده است
[ترجمه ترگمان]به دلیل شیوع بالای بیماری postoperative در افراد مسن، جراحی موازی شنت محبوبیت زیادی نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Engage forward and reverse gears and shunt backwards and forwards, listening for unusual transmission noises.
[ترجمه گوگل]دنده‌های جلو و عقب را ببندید و به عقب و جلو حرکت دهید و به صداهای انتقال غیرمعمول گوش دهید
[ترجمه ترگمان]دنده رو به جلو و دنده عقب و موازی به عقب و جلو حرکت دهید و به صداهای انتقال غیر معمول گوش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The shunt happened as she turned into the drive of Ludgrove School, at Wokingham, Berks.
[ترجمه گوگل]این شنت زمانی اتفاق افتاد که او به مدرسه لودگروو در ووکینگهام، برکس چرخید
[ترجمه ترگمان]وقتی که او به مرکز راهنمایی مدرسه Ludgrove، در Wokingham و Berks افتاد، shunt پیشامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It also has fewer subsidiaries to shunt bad debt into.
[ترجمه گوگل]همچنین شرکت‌های تابعه کمتری دارد که بدهی‌های بد را به آن‌ها بازگرداند
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین شرکت های تابعه کمتری در رابطه با بدهی بد شنت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The peritoneovenous shunt is an established method of palliation for intractable benign and malignant ascites.
[ترجمه گوگل]شانت صفاقی روشی برای تسکین آسیت های خوش خیم و بدخیم صعب العلاج است
[ترجمه ترگمان]شنت peritoneovenous یک روش تثبیت شده از palliation برای intractable خوش خیم و بدخیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Porta caval shunt operations have not found favour in recent years because of the increased incidence of postoperative hepatic encephalopathy.
[ترجمه گوگل]در سال‌های اخیر، به دلیل افزایش بروز آنسفالوپاتی کبدی پس از عمل، عمل‌های شانت پورتا کاوال مورد پسند قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]عملیات شنت caval operations در سال های اخیر به دلیل افزایش میزان شیوع اسهال کبدی در سال های اخیر مورد توجه قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Predictably, this meant there was no first corner shunt in the slightly damp conditions.
[ترجمه گوگل]به طور قابل پیش بینی، این بدان معنی بود که در شرایط کمی مرطوب، اولین شنت گوشه ای وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هری به او گفت: - این به این معنا بود که در این شرایط کمی رطوبت وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some were keen to shunt popular participation into the civic training ground of local government.
[ترجمه گوگل]برخی مشتاق بودند مشارکت مردمی را به زمین آموزش مدنی دولت محلی سوق دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها مشتاق مشارکت عمومی شنت در زمینه آموزش مدنی دولت محلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, note that reducing the shunt resistance will degrade the signal - to - noise ratio.
[ترجمه گوگل]با این حال، توجه داشته باشید که کاهش مقاومت شنت، نسبت سیگنال به نویز را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، توجه داشته باشید که کاهش مقاومت شنت، نسبت سیگنال به نویز را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can accept external shunt signal for optional charge control with widely warning loads.
[ترجمه گوگل]می تواند سیگنال شنت خارجی را برای کنترل شارژ اختیاری با بارهای هشدار دهنده گسترده بپذیرد
[ترجمه ترگمان]می تواند سیگنال شنت خارجی را برای کنترل شارژ اختیاری با باره ای هشدار گسترده بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cause of arterio-portal shunt and its significance in treatment were discussed.
[ترجمه گوگل]علت شانت شریانی پورتال و اهمیت آن در درمان مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]علت وجود شنت arterio - پورتال و اهمیت آن در درمان، مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cable leakage resistance is a common source of shunt resistance loading, as shown in Figure 2 - 4 .
[ترجمه گوگل]همانطور که در شکل 2-4 نشان داده شده است، مقاومت در برابر نشت کابل منبع رایج بارگذاری مقاومت شنت است
[ترجمه ترگمان]مقاومت نشتی کابل یک منبع مشترک برای بارگذاری مقاومت شنت است، همانطور که در شکل ۴ - ۲ نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Based on references involved in magnetic shunt and leakage magnetic flux due to heavy current leads of a large power transformer, key technique and technical path are founded.
[ترجمه گوگل]بر اساس منابع درگیر در شنت مغناطیسی و شار مغناطیسی نشتی ناشی از جریان های سنگین ترانسفورماتور قدرت، تکنیک کلیدی و مسیر فنی پایه گذاری شده است
[ترجمه ترگمان]براساس منابع درگیر در شنت مغناطیسی و شار مغناطیسی نشتی ناشی از جریان سنگین یک ترانسفورماتور قدرت بزرگ، تکنیک کلیدی و مسیر تکنیکی تاسیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتقال (اسم)
transfer, shunt, transmission, transmittance, transmittal, shift, devolution, turnover, transportation, conveyance, transition, conductance, conduction, remittance, reassignment, remitment, transmittancy

مقاومت موازی (اسم)
shunt

ترن را به خط دیگری انداختن (فعل)
shunt

تغییر جهت دادن (فعل)
shunt, turn, put about, veer, quirk

از میان بردن (فعل)
abolish, abrogate, wipe, shunt

منحرف کردن (فعل)
shunt, alienate, avert, divert, deflect, swerve, bend, call off, warp, wring, pervert

کنار گذاشتن (فعل)
shunt, reserve, deposit, overrule, bypass, shelf, lay away, pretermit

تخصصی

[برق و الکترونیک] شنت ؛ موازی 1. مقاومت کم با مقدار دقیق که دو سر پایه های آمپرسنج قرار می گیرد تا محدوده کارآن را با جدا کردن مسیر عبور کسر معینی از جریان آمپرسنج، افزایش دهد. 2. تکه آهنی که یک مسیر موازی برای شار مغناطیسی اطراف شکاف هوایی در مدار مغناطیسی ایجاد می کند. 3. قرار دادن قسمتی، موازی با قسمت دیگر 4. موازی. - موازی

انگلیسی به انگلیسی

• act of turning aside, act of diverting; bypass, device used to divert an electrical current (electricity); railroad switch; channel created to divert bodily fluids away from a particular part of the body (surgery)
shift, divert; alter the course of; move onto a side track (of a train or car); create a channel in order to divert bodily fluids away from a particular body part (medicine)
if people or objects are shunted somewhere, they are moved there, usually at someone's command; an informal word.

پیشنهاد کاربران

در الکترونیک، شنت وسیله ای است که یک مسیر با مقاومت کم برای جریان الکتریکی ایجاد می کند، تا بتواند آن را از یک نقطه دیگر در مدار عبور دهد. اصل این اصطلاح در فعل "شنت" به معنای دور کردن یا دنبال کردن راهی متفاوت است.
پاس دادن
being shunted from doctor to doctor
پاس کاری شدن از یک دکتر به دکتر دیگر
شانت: در پزشکی به هرنوع لوله، سوراخ و هر گونه محل عبور برای جابجایی مایعات موجود در بدن از بخشی به بخش دیگر گفته می شود و اگر این مجرا یا سوراخ در بدو تولد وجود داشته باشد، شانت در هنگام تولد و اگر بنابه
...
[مشاهده متن کامل]
تشخیص پزشک در بدن بیمار کار گذاشته شود شانت ایمپلمانت نامیده می شود و شامل دو نوع مکانیکی و بیولوژیکی است.

موازی ( در رشته برق )
shunt connected به صوررت موازی متصل می شود
مانور و جابه جایی واگن در حمل ریلی

بپرس