shiftless

/ˈʃɪftləs//ˈʃɪftləs/

معنی: بی دست و پا، بی وسیله، بی چاره
معانی دیگر: بی عرضه، بی کفایت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: shiftlessly (adv.), shiftlessness (n.)
• : تعریف: having little or no purpose or ambition; lazy.
مترادف: idle, indolent, lazy, otiose, slothful, unambitious
مشابه: aimless, fain�ant, listless, purposeless, slack, unenterprising, vagabond

جمله های نمونه

1. He called the young people shiftless, lazy and good-for-nothing.
[ترجمه گوگل]او جوانان را بی تغییر، تنبل و بیهوده خواند
[ترجمه ترگمان]او جوان ها را تنبل و تنبل و تنبل صدا می زد - هیچ چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was shiftless, had made no provision.
[ترجمه گوگل]او بدون شیفت بود، هیچ اقدامی نکرده بود
[ترجمه ترگمان]این زن بی کار بود و هیچ امکانی به کار نبرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The other has been lazy and shiftless.
[ترجمه گوگل]دیگری تنبل و بدون تغییر بوده است
[ترجمه ترگمان]آن یکی تنبل و shiftless است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ward Kimball remembered a shiftless childhood, attending twenty-two schools.
[ترجمه گوگل]وارد کیمبال دوران کودکی بدون تغییر را به یاد آورد و در بیست و دو مدرسه درس خواند
[ترجمه ترگمان]وارد Kimball کودکی shiftless را به یاد آورد که در بیست و دو مدرسه شرکت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such shiftless management, such waste, such confusion, I never saw.
[ترجمه گوگل]چنین مدیریت بدون تغییر، چنین اتلاف، چنین سردرگمی، هرگز ندیدم
[ترجمه ترگمان]چنین مدیریت کوچک و بی زحمت و چنان شلوغی که من هرگز ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Laziness brings on deep sleep, and the shiftless man goes hungry.
[ترجمه گوگل]تنبلی خواب عمیق می آورد و مرد بی حرکت گرسنه می ماند
[ترجمه ترگمان]Laziness به خواب عمیقی فرو می رود و مرد shiftless گرسنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't hang around that shiftless guy. You don't know what he will do.
[ترجمه گوگل]دور آن مرد بی حرکت نرو شما نمی دانید او چه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]با اون آدم بی دست و پا معطل نکن تو که نمی دونی اون چی کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He lives in a shiftless way.
[ترجمه گوگل]او به شیوه ای بدون تغییر زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او در یک راه نامعلوم زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That was little more than the shiftless Slatterys raised.
[ترجمه گوگل]این چیزی بیشتر از Slatterys بدون تغییر بود
[ترجمه ترگمان]این چیزی نبود که اسلاتری ها را از هم جدا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's lazy and shiftless.
[ترجمه گوگل]او تنبل و بدون تغییر است
[ترجمه ترگمان]او تنبل و بی چاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She worked hard but she had to support a shiftless husband.
[ترجمه گوگل]او سخت کار می کرد اما مجبور بود از یک شوهر بدون شیفت حمایت کند
[ترجمه ترگمان]او به سختی کار می کرد، اما ناچار شده بود شوهری بی دست و پا را حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pepino must be a fool as well as a shiftless rascal.
[ترجمه گوگل]پپینو باید یک احمق و همچنین یک احمق بدون تغییر باشد
[ترجمه ترگمان]Pepino هم باید احمق باشد، مثل یک آدم بی دست و پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We are waiting and trying not to lose faith, but you see we're suffocating . . . oh my shiftless body.
[ترجمه گوگل]ما منتظریم و سعی می کنیم ایمانمان را از دست ندهیم، اما می بینید که داریم خفه می شویم آه بدن بی حرکت من
[ترجمه ترگمان]ما منتظریم و سعی می کنیم که ایمان رو از دست ندیم، اما شما می بینید که ما داریم خفه می شیم … اوه، بدن shiftless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And last but not least, there are all those damn kids sharing files and scaring the media moguls shiftless.
[ترجمه گوگل]و در آخر، همه آن بچه های لعنتی هستند که فایل ها را به اشتراک می گذارند و غول های رسانه را بدون تغییر می ترسانند
[ترجمه ترگمان]و در نهایت، همه آن بچه های لعنتی که فایل ها را به اشتراک می گذارند و the رسانه را scaring می کنند، وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی دست و پا (صفت)
awkward, shiftless, maladroit

بی وسیله (صفت)
shiftless, barehanded

بی چاره (صفت)
forlorn, poor, shiftless, destitute, desperate, hapless, helpless, incurable, wretched

انگلیسی به انگلیسی

• lazy, lacking ambition; not resourceful, inefficient
someone who is shiftless has no interest in doing anything and no desire to achieve anything.

پیشنهاد کاربران

shiftless ( adj ) ( ʃɪftləs ) =lazy and having no ambition to succeed in life, e. g. He worked hard but he had to support a shiftless wife.
shiftless

بپرس