کوچکتر شدن، کمتر کردن، کنده شدن چیزی از چیز دیگر
کوتاه کردن، کم کردن ( مو ، زمان تلف شده ، هزینه ها و . . . )
اصلاح کردن، زدن ( سبیل )
He shaved off his mustache.
مثلا:
وفق قانون جدید، چهار صفر از پولهای رایج کشور حذف خواهد شد ( به منظور کاهش مقدار نقدینگی ) .
در واقع اصطلاح shave off ، اصلاح جریان نقد را در این جمله می رساند.