sharpness

/ˈʃɑːrpnəs//ˈʃɑːpnəs/

معنی: تیزی، هشیاری، برندگی
معانی دیگر: تیزی، هشیاری

جمله های نمونه

1. Howard recoiled a little at the sharpness in my voice.
[ترجمه ندا] هوارد به خاطر لحن تند من خودش را کمی به عقب کشید
|
[ترجمه گوگل]هوارد از شدت صدای من کمی عقب نشست
[ترجمه ترگمان]هوارد با لحنی تند به تندی خود را عقب کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As with all the best American comedies, the sharpness of the script made the average British sitcom seem embarrassingly flat-footed.
[ترجمه گوگل]مانند تمام بهترین کمدی های آمریکایی، تیز بودن فیلمنامه باعث شد تا کمدی های متوسط ​​بریتانیایی به طرز شرم آور و صاف به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]مانند تمام کمدی های آمریکایی، وضوح فیلمنامه به طور متوسط به طرز خجالت آوری به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sharpness of the lemons contrasts with the sweetness of the honey.
[ترجمه گوگل]تندی لیمو با شیرینی عسل در تضاد است
[ترجمه ترگمان]The لیمو با شیرینی عسل تضاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She has a remarkable sharpness of mind.
[ترجمه M] بطرز قابل توجهی تیزهوش بود
|
[ترجمه گوگل]او تیزبینی چشمگیری دارد
[ترجمه ترگمان]او وضوح قابل توجهی در ذهن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The knife had been honed to razor sharpness.
[ترجمه گوگل]چاقو تا حد تیغ تراش خورده بود
[ترجمه ترگمان]چاقو تیز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Frank's sharpness shines through at times, but David's ad-libs rarely rise above witless rubbish.
[ترجمه گوگل]ظرافت فرانک گاهی می درخشد، اما تبلیغات دیوید به ندرت از زباله های بیهوده بالا می رود
[ترجمه ترگمان]وضوح (فرنک)گاهی اوقات در حال سوختن است، اما تبلیغات دیوید به ندرت از زباله ها بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But he leapt through the staggering sharpness of it and achieved an upright position.
[ترجمه گوگل]اما او از طریق تیزی خیره کننده آن جهش کرد و به وضعیتی عمودی دست یافت
[ترجمه ترگمان]اما او با سرعت سرسام آوری از آن جا جست و موضعی راست به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A man who lives near Sharpness docks was arrested yesterday and questioned overnight in Gloucester before being freed.
[ترجمه گوگل]مردی که در نزدیکی اسکله‌های شارپنس زندگی می‌کند، دیروز دستگیر شد و قبل از آزادی یک شبه در گلاستر مورد بازجویی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مردی که نزدیک اسکله وضوح زندگی می کند دیروز دستگیر شد و قبل از اینکه آزاد شود در یک شب بازجویی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The increasing use of Sharpness docks for imported goods is undoubtably good news for workers there; helping to secure their jobs.
[ترجمه گوگل]افزایش استفاده از اسکله های شارپنس برای کالاهای وارداتی بدون شک خبر خوبی برای کارگران آنجاست کمک به تامین امنیت شغل خود
[ترجمه ترگمان]استفاده فزاینده از اسکله وضوح برای کالاهای وارداتی، خبر خوبی برای کارگران در آنجا است؛ به حفظ شغل خود کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It involves both sharpness and clarity of vision and this can be measured.
[ترجمه گوگل]هم شامل وضوح و هم وضوح دید می شود و این قابل اندازه گیری است
[ترجمه ترگمان]آن شامل وضوح و وضوح دید است و این می تواند اندازه گیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beak's been filed to needle sharpness.
[ترجمه گوگل]منقار به شدت سوزن شده است
[ترجمه ترگمان]منقار به تیزی سوزن تسلیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sharpness docks is now a shadow of it's former self.
[ترجمه گوگل]اسکله های شارپنس اکنون سایه ای از خود سابق آن است
[ترجمه ترگمان]بندر sharpness اکنون سایه ای از خود گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The strong feelings and the sharpness of the issue was quickly illustrated Monday.
[ترجمه گوگل]احساسات شدید و تیز بودن موضوع روز دوشنبه به سرعت نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]احساسات قوی و وضوح این موضوع روز دوشنبه به سرعت نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The horse dentist will smooth the sharpness away by using a metal rasp which is rubber backwards and forwards over the teeth.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک اسب با استفاده از سوهان فلزی که لاستیکی به سمت عقب و جلو روی دندان ها قرار دارد، تیزی را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک اسب با استفاده از یک rasp فلزی که به عقب و جلو بر روی دندان ها به عقب و جلو حرکت می کند، وضوح را با استفاده از یک rasp فلزی صاف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیزی (اسم)
edge, verjuice, acuteness, sharpness, poignancy, trenchancy

هشیاری (اسم)
awareness, sharpness, watchfulness, sobriety

برندگی (اسم)
sharpness, trenchancy

تخصصی

[سینما] شفافیت - کیفیت تصویری - وضوح - وضوح تصویر
[کامپیوتر] هوشیاری؛ دقت
[زمین شناسی] درجه روشنی و تیزی
[ریاضیات] تیزی

انگلیسی به انگلیسی

• condition of having a keen edge or point; intelligence, shrewdness; pungency; clarity, distinctness; severity

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sharpen
✅️ اسم ( noun ) : sharpness / sharpener / sharps
✅️ صفت ( adjective ) : sharp
✅️ قید ( adverb ) : sharply / sharp / sharpish
sharpness ( noun ) = تیزی، برندگی/تیزبینی، هوشیاری، تیزهوشی/وضوح، روشنی، شفافیت/سوز/شدت لحن، تندی/گوشخراشی ( در مورد صدا ) /دقت، زیرکی، چست و چابکی، چست و چالاکی/ترشی، تندی/شدت، تندی
the sharpness of a photograph/image = وضوح یک عکس/تصویر
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - The warriors admired the sharpness of the sword's blade.
رزمندگان برندگی ( تیزی ) تیغه شمشیر را تحسین می کردند.
2 - I was taken aback by the sharpness of her reply.
از تندی پاسخ او تعجب کردم.
3 - There was a wintry sharpness in the air.
سوز زمستانی در هوا وجود داشت.
4 - He winced slightly at the sharpness in her voice.
با گوشخراشی صداش کمی لرزید.
5 - How does the sharpness of images vary with the size of the telescope?
وضوح تصاویر چگونه با اندازه تلسکوپ متفاوت است؟
6 - You can adjust the degree of sharpness, contrast, saturation, and color using the Custom My Colors function.
با استفاده از قابلیت Custom My Colors می توانید میزان وضوح ، کنتراست ، اشباع و رنگ را تنظیم کنید.
7 - She has a remarkable sharpness of mind.
او تیز بینی قابل توجهی دارد.
8 - The condition can cause patients to lose some of their mental sharpness.
این بیماری می تواند باعث شود بیماران تا حدی هوشیاری خود را از دست بدهند.
9 - The player still has some way to go before he regains his sharpness.
این بازیکن هنوز راهی برای پیشبرد بازیابی چست و چابکی خود دارد.
10 - The player is still striving for full sharpness after his knee problem in the summer.
این بازیکن پس از مشکل زانو در تابستان هنوز برای چست و چابکی کامل تلاش می کند.
11 - The sweetness of the pumpkin is well complemented by the sharpness of the cheese.
شیرینی کدو تنبل به خوبی با ترشی پنیر تکمیل می شود.
12 - He was unprepared for the sharpness of the bend in the road.
او برای تندی پیچ در جاده آمادگی نداشت.
13 - They could not easily explain the sharpness of the fall in earnings.
آنها به راحتی نمی توانند شدت سقوط درآمد را توضیح دهند.
14 - The sharpness of the pain was enough to send me to the doctor.
شدت درد کافی بود تا مرا به دکتر بفرستد.
15 - At 71, he worries about losing his sharpness and his formidable business sense.
او در 71 سالگی نگران از دست دادن تیزهوشی و حس شگفت انگیز تجاری خود است.
16 - The sharpness of the slowdown in the industry means difficult times are ahead.
شدت کسادی این صنعت به این معنی است که دوران سختی در پیش است.

بپرس