shake down

/ˈʃeɪkˈdaʊn//ʃeɪkdaʊn/

معنی: ازمودن، بیتوته کردن، جیب کسی را کاملا خالی کردن، تجزیه، اوار
معانی دیگر: 1- (با تکان دادن) فرود آوردن، (میوه و غیره) تکاندن 2- (خودمانی) پول از کسی در کشیدن، سر و کیسه کردن، تلکه کردن 3- (ماشین آلات نو و غیره) آزمودن، امتحان کردن، اوار، فروریختگی، تجزیه، آزمایشی، امتحانی (به ویژه ابزار یا وسایط جدید)، بستر ناراحت، بستر کاهی، تختخواب سردستی، (خودمانی) به زور ستانی، تلکه، سرکیسه کردن، اخاذی، (امریکا - خودمانی) جستجوی بدن شخص یا محل، تفتیش، تفتیش آزمایشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an attempt to get something, esp. money, by threat of violence or of revealing a discrediting secret; instance of blackmail or extortion.
مشابه: blackmail

(2) تعریف: a complete, intensive search of a person or place.
مشابه: search

(3) تعریف: a process or period of preliminary testing, as of a new machine or system.
صفت ( adjective )
• : تعریف: intended to be spent testing and adjusting new equipment or procedures.

- the new plane's shakedown flight
[ترجمه گوگل] پرواز لرزاننده هواپیمای جدید
[ترجمه ترگمان] پرواز shakedown جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a shakedown cruise
سفر آزمایشی با کشتی نو

2. We can't shake down the whole building, - only the suspect's apartment.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم کل ساختمان را تکان دهیم، - فقط آپارتمان مظنون
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم کل ساختمون رو به لرزه بندازیم - فقط آپارتمان مظنون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Give the new arrangements time to shake down - I'm sure they'll be OK.
[ترجمه گوگل]به ترتیبات جدید فرصت دهید تا از بین بروند - مطمئن هستم که آنها خوب خواهند شد
[ترجمه ترگمان]به زمان جدید فرصت بده تا دست و پنجه نرم کنی - مطمئنم که حالشون خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The contents of the packet may shake down in traveling.
[ترجمه گوگل]محتویات بسته ممکن است در سفر تکان بخورد
[ترجمه ترگمان]محتوای بسته ممکن است در سفر تکان بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can shake down on the floor.
[ترجمه گوگل]می توانید روی زمین تکان بخورید
[ترجمه ترگمان] تو می تونی روی زمین یه تکونی به خودت بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You'll soon shake down here.
[ترجمه گوگل]تو به زودی اینجا می لرزی
[ترجمه ترگمان]به زودی به اینجا ll
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You'll soon shake down in your new job.
[ترجمه گوگل]شما به زودی در شغل جدید خود متزلزل خواهید شد
[ترجمه ترگمان]به زودی در شغل جدیدت به لرزه خواهی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I would never shake down a congressman.
[ترجمه گوگل]من هرگز یک نماینده کنگره را تکان نمی دهم
[ترجمه ترگمان] من هیچوقت یه نماینده کنگره رو از دست نمیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are you confident that you can shake down?
[ترجمه گوگل]آیا مطمئن هستید که می توانید تکان بخورید؟
[ترجمه ترگمان]مطمئنی که می تونی یه تکونی به خودت بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The police had to shake down every building in the street before they found the gunman.
[ترجمه گوگل]پلیس قبل از اینکه مرد مسلح را پیدا کند مجبور شد همه ساختمان های خیابان را تکان دهد
[ترجمه ترگمان]پلیس قبل از اینکه مرد مسلح را پیدا کنند، مجبور شده بود هر ساختمان را در خیابان متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Next week the captain will shake down his new ship a voyage to the Mediterranean Sea.
[ترجمه گوگل]هفته آینده کاپیتان کشتی جدید خود را در سفر به دریای مدیترانه تکان خواهد داد
[ترجمه ترگمان]هفته آینده کاپیتان کشتی جدیدش را به دریای مدیترانه می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't shake down the decorations on the Christmas tree.
[ترجمه گوگل]تزئینات روی درخت کریسمس را تکان ندهید
[ترجمه ترگمان]تزئینات درخت کریسمس رو کم نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You will soon shake down at the new post.
[ترجمه گوگل]به زودی در پست جدید متزلزل خواهید شد
[ترجمه ترگمان]به زودی به پست تازه ای دست خواهید زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We have to shake down on this pile of sacks for the night.
[ترجمه گوگل]ما باید این انبوه گونی را برای شب تکان دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید برای شب روی این توده کیسه حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No weapons were found during the shakedown.
[ترجمه گوگل]در حین شلیک هیچ سلاحی پیدا نشد
[ترجمه ترگمان]در خلال the هیچ اسلحه ای پیدا نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The new administration is still in the shakedown period.
[ترجمه گوگل]دولت جدید هنوز در دوره رکود است
[ترجمه ترگمان]دولت جدید هنوز در دوره shakedown است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Two policemen gave his place a real shakedown.
[ترجمه گوگل]دو پلیس به جای او یک تکان واقعی دادند
[ترجمه ترگمان]دو مامور پلیس به جای او a واقعی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The new system is in its shakedown phase.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید در مرحله انحلال است
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید در مرحله shakedown قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I am sitting on the edge of the shakedown bed I had hoped to sleep in.
[ترجمه گوگل]روی لبه تختی نشسته ام که امیدوار بودم در آن بخوابم
[ترجمه ترگمان]روی لبه تخت خواب shakedown که امیدوار بودم بخوابم، نشستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Not enough in there, after the shakedown.
[ترجمه گوگل]در آنجا کافی نیست، پس از لرزش
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی، بعد از the کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. You will soon see a police department shakedown in Chongqing.
[ترجمه گوگل]به زودی شاهد تکان خوردن یک اداره پلیس در چونگ کینگ خواهید بود
[ترجمه ترگمان]به زودی یک اداره پلیس را در Chongqing خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Yet God has begun a great shakedown in our legal system.
[ترجمه گوگل]با این حال، خداوند یک لرزش بزرگ را در سیستم حقوقی ما آغاز کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، خداوند a بزرگی در سیستم قضایی ما آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The shakedown theory of structures with damage is developed also in this thesis.
[ترجمه گوگل]تئوری لرزش سازه های دارای آسیب نیز در این پایان نامه توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]نظریه shakedown ساختارها با آسیب نیز در این پایان نامه توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Called "Shakedown to Get Down," the ad prompted users to shake the phone in order to set the on-screen freestyle dancer into motion. The dancer, of course, wore Dockers.
[ترجمه گوگل]این تبلیغ که "Shakedown to Get Down" نام داشت، کاربران را بر آن داشت تا تلفن را تکان دهند تا رقصنده سبک آزاد روی صفحه را به حرکت درآورد البته رقصنده Dockers به ​​تن داشت
[ترجمه ترگمان]این آگهی کاربران را بر آن داشت تا به منظور تنظیم رقص آزاد بر روی صفحه نمایش آزاد، گوشی را تکان دهند البته، رقص، بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Shakedown analysis is a method which can be used to research the elastoplastic behavior of a structure under variable repeated loads that exceed the structure′s elastic limit load.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل Shakedown روشی است که می تواند برای تحقیق در مورد رفتار الاستوپلاستیک سازه تحت بارهای مکرر متغیر که از بار حدی الاستیک سازه فراتر می رود، استفاده شود
[ترجمه ترگمان]آنالیز shakedown روشی است که می توان از آن برای تحقیق رفتار elastoplastic سازه تحت باره ای تکرار شونده متغیر که از بار محدود الاستیک structure's تجاوز می کند، استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Already shakedown company, without do not lie gloomy maintained position.
[ترجمه گوگل]شرکت در حال حاضر shakedown، بدون دروغ گفتن غم انگیز موقعیت حفظ شده است
[ترجمه ترگمان]از هم اکنون شرکت shakedown، بی آنکه در وضع خود قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. During the shakedown period, the authors derived formulas to calculate the above set parameters and proposed a new concept to tune the PID controller.
[ترجمه گوگل]در طول دوره Shakedown، نویسندگان فرمول هایی را برای محاسبه پارامترهای مجموعه فوق استخراج کردند و مفهوم جدیدی را برای تنظیم کنترل کننده PID پیشنهاد کردند
[ترجمه ترگمان]در طول دوره shakedown، نویسندگان فرمول را برای محاسبه پارامترهای تنظیم شده بالا مشتق کردند و یک مفهوم جدید برای تنظیم کنترل کننده PID ارایه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The pseudo - shakedown phenomenon in the structural mechanics of ships is investigated both theoretically and experimentally.
[ترجمه گوگل]پدیده شبه لرزش در مکانیک سازه کشتی ها به صورت تئوری و تجربی بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]پدیده شبه shakedown در مکانیک ساختاری کشتی ها هم از لحاظ نظری و هم تجربی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازمودن (فعل)
test, assay, try, shake down, examine, grope

بیتوته کردن (فعل)
lodge, shake down, roost

جیب کسی را کاملا خالی کردن (فعل)
shake down

تجزیه (اسم)
resolution, dissolution, analysis, decomposition, parsing, disintegration, dissociation, catalysis, anatomy, dissection, breakup, shakedown, sequestration, refraction, dialysis, severance

اوار (اسم)
detrition, debris, collapse, shakedown

انگلیسی به انگلیسی

• move from side to side; agitate; forced payment; search; blackmailing for money; bed (slang)
improvised bed made from straw; adjustment period; extortion of money; test voyage performed in order to check a new vessel for faults or defects; thorough search

پیشنهاد کاربران

کم کردن وزن
. I have put on a lot of weight and I still have not shaken down it
شخصی که اهل تلکه کردن و سرکیسه کردن دیگران است.
shakedown
1 -
the activity of getting money from someone by threatening or tricking them
اسم/ باج گیری، اخاذی
Her lawyers say the suit is a shakedown, an attempt to get her to pay them off
...
[مشاهده متن کامل]

They were accused of a series of bribes and shakedowns relating to a business deal in Africa
2 -
a careful search in order to find things that are stolen or illegal
اسم/ جستجوی دقیق برای یافتن چیزهایی که دزدیده شده یا غیرقانونی هستند.
Two policemen gave his place a real shakedown
3 -
becoming organized after a period of change
صفت/ سازمان دهی شدن پس از یک دوره تغییر
The new administration is still in the shakedown period
4 -
the act of testing a new piece of equipment, especially a vehicle
آزمایش یک قطعه جدید از تجهیزات، به ویژه در یک وسیله نقلیه
They take all the cars on a long run to give them a shakedown
a shakedown test/trial
5 -
a period during which prices are going down on a financial market
دوره ای که طی آن قیمت ها در یک بازار مالی کاهش می یابند، روند نزولی قیمت ها
They are predicting a shakedown at the upper end of the market

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/shakedown
تلکه کردن
باج گرفتن
تفتیش اساسی
دست گرمی
بازدید، بازرسی، بازرسی بدنی
۱ - اخاذی، به زور گرفتن، به زور تقاضاکردن
to take money from someone by force
۲ - تفتیش ( دقیق و کامل یک محل یا یک فرد )
A thorough search of a place or person
- To exact a shakedown from businesses
...
[مشاهده متن کامل]

- Barely paid employees are searching for any
. excuse to exact a bribe


a test of a new product or model, especially a vehicle or ship.
آزمایشِ / تستِ یه محصول جدید یا مدل جدید یک دستگاه - یه وسیله نقلیه - کشتی یا برنامه کامپیوتری. . .
( قبل تولید انبوه و به بازار آمدن )

بپرس