severely

/səˈvɪr.li//səˈvɪr.li/

سخت، بسختی، شدیدا

جمله های نمونه

1. the teacher corrected him severely for being late and for laziness
معلم او را به خاطر دیر آمدن و تنبلی سخت موآخذه کرد.

2. to punish a student severely as an example to others
برای عبرت دیگران شاگردی را سخت تنبیه کردن

3. desertion from the army is severely punishable
فرار از ارتش مجازات شدید دارد.

4. The troops were severely debilitated by hunger and disease.
[ترجمه گوگل]نیروها به دلیل گرسنگی و بیماری به شدت ضعیف شده بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان براثر گرسنگی و بیماری بشدت ضعیف شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tony emerged unscathed apart from a severely bruised finger.
[ترجمه گوگل]تونی به جز انگشتی که به شدت کبود شده بود، بدون آسیب ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]تونی از یک انگشت زخمی که به شدت مجروح شده بود بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She became severely depressed after her mother's death.
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ مادرش به شدت افسرده شد
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ مادرش به شدت افسرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The man's face was severely lacerated in the accident.
[ترجمه گوگل]صورت این مرد در این حادثه به شدت زخمی شده بود
[ترجمه ترگمان]چهره مرد به شدت جریحه دار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their movements have been severely circumscribed since the laws came into effect.
[ترجمه گوگل]حرکات آنها از زمان اجرایی شدن قوانین به شدت محدود شده است
[ترجمه ترگمان]حرکات آن ها به شدت محدود شده است، زیرا قوانین به اجرا درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The accident left him severely disabled.
[ترجمه گوگل]این تصادف باعث معلولیت شدید او شد
[ترجمه ترگمان]تصادف او را به شدت از کار انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of our patients are severely disturbed.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران ما به شدت ناراحت هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران ما به شدت ناراحت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Motorists should be severely punished for dangerous driving.
[ترجمه گوگل]رانندگان برای رانندگی خطرناک باید به شدت مجازات شوند
[ترجمه ترگمان]Motorists فقط باید برای رانندگی خطرناک مجازات شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The theif was severely drubbed for stealing the car.
[ترجمه گوگل]این دزد به دلیل سرقت ماشین به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]The به شدت به خاطر دزدی اتومبیل drubbed شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Foul play will be severely penalized.
[ترجمه گوگل]بازی ناشایست به شدت جریمه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بازی زشت و کثیف به شدت جریمه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has a severely restricted diet.
[ترجمه گوگل]او رژیم غذایی بسیار محدودی دارد
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی بسیار محدودی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The town was severely damaged in the war.
[ترجمه گوگل]این شهر در جنگ به شدت آسیب دید
[ترجمه ترگمان]شهر در جنگ به شدت آسیب دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Such cramming method of teaching is now severely reprobated.
[ترجمه گوگل]چنین روش فشرده آموزشی در حال حاضر به شدت رد شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر چنین روش آموزشی در حال حاضر به شدت مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• seriously, gravely; acutely, critically

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : severity
صفت ( adjective ) : severe
قید ( adverb ) : severely
sorely
severely high
خیلی شدید
به طور طاقت فرسا
سخت
بطور حاد
بشدت
خیلی حاد
شدیداً
با تحکم، به حالتِ تندی، به شکلِ زننده ای، با تُندی
very seriously
شدیداً
به شدت

بپرس