settlor


(حقوق) واگذار کننده ی ملک (معمولا به ورثه)، مهاجر تازه، مقیم، ماندگار، خوش نشین، ماندگر

جمله های نمونه

1. Instead it was regular practice for a settlor to request a trustee to make property over to a third party.
[ترجمه گوگل]درعوض، برای یک شهرک‌نشین، درخواست از یک امین برای واگذاری ملک به شخص ثالث، معمول بود
[ترجمه ترگمان]در عوض، این عمل به صورت منظم انجام شد تا به trustee اجازه دهد که دارایی خود را به شخص ثالث واگذار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If the settlor can call for the trust funds this may reduce the trustees to nominees.
[ترجمه گوگل]اگر تسویه‌کننده بتواند برای صندوق‌های امانی تماس بگیرد، این ممکن است متولیان را به نامزدها کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]اگر the بتواند درخواست بودجه اعتماد کند، این امر ممکن است the را به نامزدها کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr X is the settlor, and he is not domiciled, resident or ordinarily resident in the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]آقای X مقیم است و مقیم، مقیم یا مقیم معمولی در بریتانیا نیست
[ترجمه ترگمان]آقای ایکس the است و مقیم و ساکن بریتانیا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The actress was found to be the settlor of the settlement because she had indirectly provided the funds of the settlement.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که این بازیگر به دلیل اینکه به طور غیرمستقیم وجوه شهرک را تامین کرده است، ساکن شهرک بوده است
[ترجمه ترگمان]این بازیگر به دلیل اینکه به طور غیر مستقیم بودجه این اسکان را تامین کرده بود، به عنوان رئیس این منطقه شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Or the settlor could direct that in a certain event a new use should spring up in D's favour.
[ترجمه گوگل]یا مستقر می تواند دستور دهد که در یک رویداد خاص، استفاده جدیدی به نفع D ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]یا the می تواند مستقیم باشد که در یک رویداد خاص، یک کاربرد جدید باید به نفع D باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The settlor thereafter withdraws the income of the investments in the form of the repayment of the loan.
[ترجمه گوگل]پس از آن تسویه کننده درآمد سرمایه گذاری ها را در قالب بازپرداخت وام برداشت می کند
[ترجمه ترگمان]The پس از آن درآمد سرمایه گذاری ها به شکل بازپرداخت وام را پس می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The settlor and his spouse should thus effectively be excluded from all possible benefit under the trust.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شهرک نشین و همسرش باید عملاً از تمام مزایای ممکن تحت تراست مستثنی شوند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه The و همسر او باید به طور موثر از تمام مزایای ممکن زیر اعتماد حذف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The settlor, also known as the grantor or trustor, is the person who creates the trust and transfers trust property.
[ترجمه گوگل]تسویه کننده که به اعطاکننده یا امانت گذار نیز معروف است، شخصی است که تراست را ایجاد می کند و اموال امانی را منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]settlor که به نام grantor یا trustor نیز شناخته می شود فردی است که اعتماد و نقل و نقل ملک را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Between settlor and trustee, due to the unsuccessful creation, nullification, revocation, or cancellation of a trust act, or the termination of trust relations.
[ترجمه گوگل]بین مستقر و امین، به دلیل ایجاد ناموفق، ابطال، ابطال یا لغو یک عمل امانی یا خاتمه روابط امانی
[ترجمه ترگمان]در بین settlor و امین به دلیل خلق ناموفق، ملغی کننده، ابطال یا لغو یک عمل اعتماد، یا فسخ روابط اعتماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because the settlor can revoke the trust and therefore maintains control over the property, there are normally no tax advantages involved in this arrangement.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شهرک نشین می تواند اعتماد را لغو کند و بنابراین کنترل ملک را حفظ می کند، معمولاً هیچ مزیت مالیاتی در این ترتیب وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که settlor می تواند اعتماد را لغو کند و بنابراین کنترل بر دارایی را حفظ کند، معمولا هیچ مزیت مالیاتی ای موجود در این آرایش وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One person (the settlor) transfers property (any asset) to another person (the trustee) who holds that property for the benefit of ascertainable persons (the beneficiaries).
[ترجمه گوگل]یک نفر (تسویه کننده) اموال (هر دارایی) را به شخص دیگری (امین) که آن ملک را به نفع اشخاص قابل تشخیص (ذینفعان) در اختیار دارد، منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد (settlor)دارایی (هر دارایی)را به شخص دیگری منتقل می کند (متولی)که دارایی را به نفع افراد ascertainable (ذی نفع)حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Between settlor and trustee, due to the establishment of the trust.
[ترجمه گوگل]بین مستقر و امین به دلیل ایجاد امانت
[ترجمه ترگمان]بین settlor و امانت دار به خاطر ایجاد اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first part reviews the rights of the settlor from the history and the value of trusts.
[ترجمه گوگل]بخش اول به بررسی حقوق شهرک نشین از تاریخچه و ارزش تراست ها می پردازد
[ترجمه ترگمان]بخش اول حقوق of از تاریخ و ارزش اعتماد را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The residence of the settlor determines the tax residency of the trust.
[ترجمه گوگل]محل اقامت شهرک نشین محل اقامت مالیاتی تراست را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]محل سکونت the اقامت مالیات بر اعتماد را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who makes property settlements (law)

پیشنهاد کاربران

بپرس