seraphic

/seˈræfɪk//seˈræfɪk/

معنی: وابسته به فرشتگان سرافین
معانی دیگر: وابسته به فرشتگان سرافین

جمله های نمونه

1. The butis accepted this new Inevitable with seraphic smiles.
[ترجمه گوگل]بوتی ها این اجتناب ناپذیر جدید را با لبخندهای سرافیک پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]The، این حادثه جدید را با لبخند seraphic پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has a seraphic look on her face.
[ترجمه گوگل]قیافه‌ی سرافیزی در چهره‌اش دیده می‌شود
[ترجمه ترگمان] اون یه نگاه seraphic به صورتش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He imagined a seraphic presence in the room.
[ترجمه گوگل]او یک حضور سرافیک در اتاق را تصور کرد
[ترجمه ترگمان]حضور seraphic در اتاق تصور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You're a seraphic suggestion of attenuated thought .
[ترجمه گوگل]شما یک پیشنهاد سرافیک از تفکر ضعیف هستید
[ترجمه ترگمان]به نظر من که این طور فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By their fruits we shall know the peacemakers, not by the seraphic look on their faces.
[ترجمه گوگل]ما صلح‌جویان را از ثمره‌هایشان می‌شناسیم، نه از چهره‌های سرافی‌آمیزشان
[ترجمه ترگمان]ما با میوه ها آن ها را خواهیم شناخت، نه از نگاه seraphic بر چهره آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All was over, Cosette had fallen back into deep, seraphic love.
[ترجمه گوگل]همه چیز تمام شده بود، کوزت دوباره به عشقی عمیق و سرافیری افتاده بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز تمام شده بود، کوزت به عشق آسمانی و آسمانی فرو افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به فرشتگان سرافین (صفت)
seraphic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to an angel of the highest order; resembling a seraph

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : seraph
✅️ صفت ( adjective ) : seraphic
✅️ قید ( adverb ) : seraphically
فرشته گونه , شیرین، دوست داشتنی
beautiful and pure
بسیار خوشحال
a seraphic smile

بپرس