senselessly

جمله های نمونه

1. Need so many young men be senselessly butchered in war?
[ترجمه شهرزاد] آیا لازم بود این همه مردان جوان بیهود در جنگ کشته شوند؟
|
[ترجمه محمد] آیا سلاخی شدن بیهوده این همه مرد جوان در جنگ لازم بود؟
|
[ترجمه گوگل]آیا نیاز است که این همه مرد جوان در جنگ بی‌معنا قصاب شوند؟
[ترجمه ترگمان]این همه جوان که در جنگ سلاخی شده اند نیازی به این کار ندارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There were moral objections to house lizards being senselessly butchered by madmen.
[ترجمه گوگل]مخالفت‌های اخلاقی با قصابی بی‌معنای مارمولک‌های خانگی توسط دیوانگان وجود داشت
[ترجمه ترگمان]There در خانه اربابی که توسط دیوانگان قصابی می شدند عیب اخلاقی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If we cadres act senselessly and squander money lavishly, isn't our conscience eaten by a dog?
[ترجمه گوگل]اگر ما کادرها بی منطق رفتار می کنیم و پول های ولخرجی می کنیم، آیا وجدان ما سگ خورده نیست؟
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را بی senselessly و بی هوده تلف نکنیم وجدان ما توسط یک سگ خورده نشده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An unreasonable person talks senselessly, and a weak ox ploughs sidewise.
[ترجمه گوگل]آدم بی معقول بیهوده حرف می زند و گاو ضعیف به پهلو شخم می زند
[ترجمه ترگمان]یک آدم غیر منطقی به طور احمقانهای حرف می زند، و یک گاو گاو ضعیف از پهلو به طرف او می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These innocent bystanders were senselessly killed.
[ترجمه گوگل]این ناظران بی گناه به طرز بی منطقی کشته شدند
[ترجمه ترگمان]این افراد بی گناه به طور احمقانهای کشته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your child may sit up in bed, or walk around the room, screaming or talking senselessly.
[ترجمه گوگل]کودک شما ممکن است روی تخت بنشیند، یا در اتاق راه برود، جیغ بزند یا بیهوده صحبت کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است بچه شما روی تخت بنشیند، یا دور اتاق قدم بزند، بی آن که او را آزار دهند و بی هدف حرف بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With justice on his side, a man tells the truth ; without it, he talks senselessly.
[ترجمه گوگل]در حالی که عدالت در کنارش است، مرد حقیقت را می گوید بدون آن، او بی معنی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]با وجود عدالت، مردی حقیقت را می گوید، بدون آن، بی دلیل حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The young lovers are destroyed in trying to heal the senselessly bitter division.
[ترجمه گوگل]عاشقان جوان در تلاش برای التیام این جدایی تلخ بی‌معنا نابود می‌شوند
[ترجمه ترگمان]عشاق جوان در تلاش برای شفا دادن the تلخ از بین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One explanation is that Machiavelli considered Borgia’s cruelties necessary, whereas those of Agathocles were senselessly cruel and unnecessary.
[ترجمه گوگل]یک توضیح این است که ماکیاولی ظلم‌های بورژیا را ضروری می‌دانست، در حالی که ظلم‌های آگاتوکل به‌طور بی‌معنای ظالمانه و غیرضروری بود
[ترجمه ترگمان]یک توضیح این است که ماکیاولی باید cruelties Borgia را لازم می شمرد، در حالی که این Agathocles ظالمانه و غیرضروری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• nonsensically, meaninglessly, pointlessly; foolishly, stupidly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

بی دلیل، بی خود و بی جهت
بی معنی
احمقانه

بپرس