sensationalism

/senˈseɪʃənəˌlɪzəm//sɪnˈseɪʃənəlɪzəm/

معنی: پیروی از عواطف واحساسات
معانی دیگر: (هنر و ادبیات - توسل افراط آمیز به احساسات و مبالغه و سبک مصنوعی و غیره به منظور تولید هیجان و تکان و غیره) سوهش ـ افروزی، احساس افروزی، پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز

جمله های نمونه

1. The newspaper has been accused of sensationalism in its coverage of the murders.
[ترجمه گوگل]این روزنامه در پوشش این قتل‌ها به جنجال‌گرایی متهم شده است
[ترجمه ترگمان]این روزنامه متهم به اختلاس در پوشش خود از این قتل ها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The report criticises the newspaper for sensationalism.
[ترجمه گوگل]در این گزارش از این روزنامه به دلیل احساساتی بودن انتقاد شده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش روزنامه را برای sensationalism مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Avoid sensationalism in reporting crime.
[ترجمه گوگل]پرهیز از هیجان گرایی در گزارش جرم
[ترجمه ترگمان]از sensationalism در گزارش جنایت خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It smacks of both sensationalism and trivialisation.
[ترجمه گوگل]هم بوی هیجان گرایی و هم بی اهمیتی می دهد
[ترجمه ترگمان]بوی هر دو sensationalism و trivialisation را به هم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chinese Neo - sensationalism was deeply influenced and inherited from Japan Neosensulism.
[ترجمه گوگل]نئو-احساس گرایی چینی عمیقاً تحت تأثیر نئوسنسولیسم ژاپن قرار گرفت و به ارث رسید
[ترجمه ترگمان]sensationalism Neo چینی عمیقا تحت تاثیر ژاپن قرار گرفته و از ژاپن به ارث برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What does, ironically, veer more towards sensationalism, are the attempts by opponents of climate action to lambast such discussions as opportunistic, to try to shut down the dialogue.
[ترجمه گوگل]از قضا، آنچه بیشتر به سمت هیجان گرایی می رود، تلاش های مخالفان اقدامات اقلیمی برای تلقی کردن چنین بحث هایی به عنوان فرصت طلبانه و تلاش برای تعطیل کردن گفتگو است
[ترجمه ترگمان]آنچه که به طور کنایه آمیز بیشتر به سوی sensationalism گرایش دارد، تلاش های مخالفان برای انجام چنین مذاکراتی به عنوان فرصت طلبانه و تلاش برای بستن گفتگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sensationalism is one aspect of America's bigger-is-better, superlative-crazy culture, one that Graham says has never accepted him, a spindly, self-effacing New Englander who doesn't sugarcoat.
[ترجمه گوگل]حس‌گرایی یکی از جنبه‌های فرهنگ بزرگ‌تر-بهتر است-بیشتر-دیوانه آمریکاست، فرهنگی که گراهام می‌گوید هرگز او را نپذیرفته است، یک نیوانگلندی بداخلاق و خودبه‌خود که کت قند نمی‌پوشد
[ترجمه ترگمان]sensationalism یک جنبه از فرهنگ بزرگ تر - بهتر و عالی است، کسی که گراه ام می گوید هرگز او را نپذیرفته است، یک Englander جدید و لاغر، که sugarcoat ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reminiscence in practice and sensationalism in research break up the history relation of the theories.
[ترجمه گوگل]خاطره گویی در عمل و هیجان گرایی در پژوهش، رابطه تاریخی نظریه ها را در هم می شکند
[ترجمه ترگمان]reminiscence در عمل و sensationalism در پژوهش از رابطه تاریخی تئوری ها استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is so much tabloid sensationalism.
[ترجمه گوگل]هيجان انگيزى در تبلوئيد بسيار زياد است
[ترجمه ترگمان]روزنامه های much زیادی وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I feel the sensationalism of sex and violence in the newspaper has bad effects on society.
[ترجمه گوگل]احساس می‌کنم احساسات جنسی و خشونت در روزنامه تأثیرات بدی بر جامعه دارد
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم که شدت سکس و خشونت در این روزنامه تاثیرات بدی بر جامعه گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tabloids relied on sensationalism to maintain their circulation.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌ها برای حفظ تیراژ خود بر حس‌گرایی تکیه کردند
[ترجمه ترگمان]نشریات به sensationalism تکیه کرده بودند تا تیراژ خود را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Already one began to hear the nickname Suicide Langford; but that was either sour grapes or silly sensationalism.
[ترجمه گوگل]قبلاً کسی شروع به شنیدن نام مستعار خودکشی لنگفورد کرده است اما این یا انگور ترش بود یا احساساتی شدن احمقانه
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها شروع به شنیدن اسم مستعار خودکشی کرده بود، اما این انگور یا انگور یا sensationalism بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It involves no recourse to sophistry, and it demystifies and strips of sensationalism the termination of the use of artificial support.
[ترجمه گوگل]متضمن هیچ توسلی به سفسطه نیست، و خاتمه استفاده از حمایت مصنوعی را ابهام می کند و احساسات را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این کار به سفسطه متوسل نمی شود، و آن را demystifies و strips از sensationalism استفاده از حمایت مصنوعی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is an interesting topic but unfortunately this particular author abandons scholarship in the interests of sensationalism.
[ترجمه گوگل]موضوع جالبی است، اما متأسفانه این نویسنده خاص به خاطر علاقه‌مندی به شور و شوق، مطالعه را رها می‌کند
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع جالب است اما متاسفانه این نویسنده خاص، بورس تحصیلی را به نفع sensationalism رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیروی از عواطف و احساسات (اسم)
sentimentality, sensationalism, sentimentalism

انگلیسی به انگلیسی

• events or material designed to shock, events or subject matter intended to excite interest
sensationalism is the presentation of facts in a way that is intended to produce strong feelings of shock, anger, or excitement; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sense / sensitize / sensationalize
✅️ اسم ( noun ) : sense / sensibility / sensitivity / sensitization / sensor / sensuality / sensuousness / sensation / sensationalism
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : sensible / sensitive / senseless / sensory / sensual / sensuous / sensational / sensationalist
✅️ قید ( adverb ) : sensibly / sensitively / senselessly / sensuously / sensually / sensationally

احساسات انگیزی
جنجال طلبی
هوچی گری
( رسانه ) تهییج احساسات
جوسازی
احساس گرایی
آب و تاب دادن موضوعی برای اینکه تا حد ممکن عجیب، شوکه کننده و مهیج به نظر برسد.

بپرس