senior partner

جمله های نمونه

1. The plaintiff was the senior partner and the defendant the junior partner.
[ترجمه گوگل]شاکی شریک ارشد و خوانده شریک کوچکتر بود
[ترجمه ترگمان]شاکی یک شریک ارشد و متهم شریک دوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Gough is to be chairman and joint senior partner with Mr Bullock deputy chairman and joint senior partner.
[ترجمه گوگل]آقای Gough قرار است رئیس و شریک ارشد مشترک با آقای بولاک معاون رئیس و شریک ارشد مشترک باشد
[ترجمه ترگمان]آقای گاف به عنوان رئیس و شریک ارشد مشترک آقای فرماندار بالوک و شریک ارشد مشترک خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr. Swenson is the senior partner in his law firm.
[ترجمه گوگل]آقای Swenson شریک ارشد در شرکت حقوقی خود است
[ترجمه ترگمان]اقای Swenson، شریک ارشد شرکت حقوقی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His age made him senior partner, and Gemma wished he were not.
[ترجمه گوگل]سن او او را شریک ارشد کرد و جما آرزو داشت که ای کاش نبود
[ترجمه ترگمان]سن او او را شریک ارشد کرده بود و جما میل داشت که او هم نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At first Mussolini was the senior partner, a position which gave him the feeling of power he clearly relished.
[ترجمه گوگل]در ابتدا موسولینی شریک ارشد بود، موقعیتی که به او احساس قدرت می داد که به وضوح از آن لذت می برد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا موسولینی شریک ارشد بود، موقعیتی که احساس قدرت را به او می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Current deputy senior partner Gil Hayward is to take over the firm's day-to-day management from Mr Ramshaw.
[ترجمه گوگل]گیل هیوارد، شریک ارشد فعلی، مدیریت روزانه شرکت را از آقای رامشاو به عهده خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]جانشین فعلی، گیل هیوا رد، قرار است مدیریت روز شرکت را از آقای Ramshaw بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The senior partner has retired.
[ترجمه گوگل]شریک ارشد بازنشسته شده است
[ترجمه ترگمان]شریک ارشد بازنشسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though Gooch was the senior partner in length of stay, he let Smith and Lamb play the major parts.
[ترجمه گوگل]اگرچه گوچ شریک ارشد مدت اقامت بود، اما به اسمیت و لم اجازه داد که نقش‌های اصلی را بازی کنند
[ترجمه ترگمان]اگرچه Gooch شریک ارشد در طول اقامت بود، او اجازه داد که اسمیت و بره بخش های اصلی را بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The firm currently has both a managing and senior partner, and its board is organised along departmental lines.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر دارای یک شریک مدیریتی و ارشد است و هیئت مدیره آن در راستای خطوط دپارتمان سازماندهی شده است
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال حاضر هم دارای مدیریت و هم شریک ارشد است و هیات مدیره آن در امتداد خطوط اداری سازمان دهی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr Theo Simpson, the senior partner, personally handled Miss Needham's affairs.
[ترجمه گوگل]آقای تئو سیمپسون، شریک ارشد، شخصاً امور دوشیزه نیدهام را اداره می کرد
[ترجمه ترگمان]آقای تئو سیمپسون، هم کار ارشد، شخصا کاره ای دوشیزه Needham را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By the mid-1980s he had been senior partner or managing co-partner in twenty projects worth well over a billion dollars.
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه 1980، او در بیست پروژه به ارزش بیش از یک میلیارد دلار شریک ارشد یا همکار مدیریتی بود
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۸۰، او شریک ارشد یا مدیریت هم کار در بیست پروژه به ارزش بیش از یک میلیارد دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On what planet is a senior partner worth more than 100 times the minimum wage?
[ترجمه گوگل]در کدام سیاره یک شریک ارشد بیش از 100 برابر حداقل دستمزد ارزش دارد؟
[ترجمه ترگمان]در چه سیاره یک شریک ارشد ارزش بیش از ۱۰۰ برابر حداقل دست مزد را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this era of lawyer-bashing, he hardly fits the stereotype of the senior partner in a big, big firm.
[ترجمه گوگل]در این دوره از وکالت، او به سختی با کلیشه شریک ارشد در یک شرکت بزرگ و بزرگ مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]در این دوره وکالت، او به سختی با مفهوم شریک ارشد در یک شرکت بزرگ و بزرگ همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The CDU 's mid - term slump is not unusual for the senior partner in the ruling coalition.
[ترجمه گوگل]رکود میان مدت CDU برای شریک ارشد ائتلاف حاکم غیرعادی نیست
[ترجمه ترگمان]رکود کوتاه مدت CDU برای شریک ارشد ائتلاف حاکم غیر معمول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] شریک ارشد

انگلیسی به انگلیسی

• partner who holds preferred rights in the company or business, voting partner of a company or business

پیشنهاد کاربران

بپرس