selfhood

/ˈselfhʊd//ˈselfhʊd/

معنی: شخصیت، خودپسندی، فردیت
معانی دیگر: خویشتنی، خودبود، کیستی، خودیت

جمله های نمونه

1. Modern selfhood is created and regulated by institutions, child-rearing, and ongoing socialization that enforce the modern order.
[ترجمه گوگل]خودخواهی مدرن توسط نهادها، تربیت کودک و اجتماعی شدن مداوم ایجاد و تنظیم می شود که نظم مدرن را اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]selfhood مدرن توسط موسسات، پرورش کودک، و اجتماعی مداوم که نظم مدرن را اجرا می کنند، ایجاد و قانونمند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In general terms, notions of selfhood came under review.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مفاهیم خودبودن مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مفاهیم of تحت بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Selfhood, in other words, has individual identity only as it exists in material form.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، خود بودن هویت فردی دارد که فقط به شکل مادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]selfhood، به عبارت دیگر، هویت فردی را تنها به صورتی که در فرم مادی وجود دارد، دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Selfhood is enlarged by a process of identification and diffusion, rather than absorption.
[ترجمه گوگل]خودخواهی با فرآیند شناسایی و انتشار، به جای جذب، بزرگ می شود
[ترجمه ترگمان]selfhood با فرآیند شناسایی و انتشار، به جای جذب، بزرگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This thesis attempts to analyze wifehood, motherhood and selfhood in Kate Chopin's The Awakening by feminist criticism.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه سعی دارد همسری، مادری و خودبودگی را در کتاب بیداری کیت شوپن با نقد فمینیستی تحلیل کند
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه تلاش می کند تا wifehood، مادر شدن و selfhood را در اثر انتقادات فمینیستی تحلیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Obviously, collective selfhood implies collective levels of self-utility.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که خودبودن جمعی مستلزم سطوح جمعی از خود مطلوبیت است
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که selfhood جمعی به سطوح جمعی of اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Indeed, this selfhood or sameness is precisely the essence of the person and it is what constitutes him.
[ترجمه گوگل]در واقع، این خود بودن یا یکسانی دقیقاً جوهر شخص است و آن چیزی است که او را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، این selfhood یا sameness دقیقا ماهیت فرد است و این چیزی است که او را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The premise for alcohol abuse, one gathers, is that consciousness, or selfhood, or corporeality, is intolerable.
[ترجمه گوگل]پیش فرض سوء مصرف الکل، این است که آگاهی، یا خودبودن، یا جسمانی بودن غیرقابل تحمل است
[ترجمه ترگمان]فرض سو مصرف الکل، یک جمع، این است که آگاهی، یا selfhood یا corporeality، غیرقابل تحمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moreover, the thesis focus on Byronic hero that the poet created, it used as Byron's property to dramatize himself. Byronic heroes embody his selfhood.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پایان نامه بر قهرمان بایرونیک تمرکز دارد که شاعر خلق کرده است، از آن به عنوان دارایی بایرون برای نمایش خود استفاده می کند قهرمانان بایرونیک خود بودن او را تجسم می بخشند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این پایان نامه بر روی یک قهرمان Byronic که شاعر در آن خلق شده است تمرکز دارد و به عنوان دارایی بایرن مورد استفاده قرار می گیرد قهرمانان قهرمانان داستان او را در خود مجسم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This will require people have great courage, and will not make intelligent heart being tied and great chances being lost for selfhood parochialism, outdated obstinacy and short-term benefit.
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم داشتن شجاعت زیادی است و باعث نمی‌شود که قلب هوشمندی بسته شود و شانس‌های زیادی برای خودپسندی، لجاجت منسوخ شده و سود کوتاه مدت از دست برود
[ترجمه ترگمان]این امر به مردم نیازمند شهامت بسیار است و باعث می شود که قلب هوشمند بسته شود و فرصت های بزرگی به دست آید که برای selfhood parochialism، obstinacy منسوخ و سود کوتاه مدت از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Post - modernity transcends modernity by the means of negating and clearing up selfhood.
[ترجمه گوگل]پست مدرنیته به وسیله نفی و پاکسازی نفس از مدرنیته فراتر می رود
[ترجمه ترگمان]پس - مدرنیته از مدرنیته شدن به وسیله خنثی کردن و پاک سازی selfhood فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reason which created noble bachelordom is the independence of economy, selfhood, and emotion.
[ترجمه گوگل]علت ایجاد لیسانس نجیب، استقلال اقتصادی، نفسانی و عاطفی است
[ترجمه ترگمان]دلیلی که bachelordom شریف را خلق کرد استقلال اقتصادی، selfhood و احساسات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The young butterfly flies earnestly. In the quiet leisureliness returns some broad - minded selfhood.
[ترجمه گوگل]پروانه جوان با جدیت پرواز می کند در اوقات فراغت ساکت، خودخواهی گسترده ای را باز می گرداند
[ترجمه ترگمان]پروانه جوان به شدت پرواز می کند در اتاق ساکت و آرام، selfhood - و minded بر می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results The patients with cancer need humanities solicitude, expectation sedateness and indolence death, wish vindicate oneself selfhood and body visualize.
[ترجمه گوگل]نتایج بیماران مبتلا به سرطان نیاز به نشاط علوم انسانی، انتظار آرامش و مرگ بی حوصله دارند، آرزو دارند که خود را به اثبات برسانند و بدن خود را تجسم کنند
[ترجمه ترگمان]نتایج بیمارانی که مبتلا به سرطان هستند، به solicitude انسانی، انتظار، انتظار، و مرگ به سوی مرگ نیاز دارند، و آرزو دارند که فرد تصور کند و تجسم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخصیت (اسم)
identity, character, being, self, amour-propre, self-esteem, personality, personage, individuality, individuation, selfhood, selfdom

خودپسندی (اسم)
self-confidence, egotism, self-satisfaction, egocentrism, selfhood, self-admiration, self-assertion, self-assurance, self-conceit

فردیت (اسم)
individuality, selfhood, subjectivity, selfdom

انگلیسی به انگلیسی

• individuality, state of being an individual or separate being; qualities and attributes that make up a person's nature or personality; selfishness

پیشنهاد کاربران

شخصیت، خودپسندی، فردیت. خویشتنی، خودبود، کیستی، خودیت
مثال:
In general terms, notions of selfhood came under review.
در دوره های عمومی، مفهوم شخصیت مورد تجدید نظر قرار می گیرد .
هویت
خودبودگی

بپرس