self fulfilling

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: acting or tending to fulfill one's own desires, goals, or the like.

(2) تعریف: of a prediction or prophecy, being fulfilled because of its being foretold and therefore expected.

- Parents' predictions that their children will fail can be self-fulfilling.
[ترجمه محمد اسدی] پیش بینی های والدین از این که فرزندانشان شکست خواهند خورد، می تواند خود تحقق بخش باشد.
|
[ترجمه علی رضا محسنی] پیش بینی والدین مبنی بر اینکه فرزندشان شکست خواهد خورد، میتواند به عنوان یک فرضیه خودکام بخش باشد ( یعنی وجب رفتارها و اقداماتی می شوند که در نهایت کمک می کنند که پیش بینی های اولیه، به واقعیت تبدیل شوند ) .
|
[ترجمه گوگل] پیش‌بینی‌های والدین مبنی بر شکست فرزندانشان می‌تواند خودشکوفایی باشد
[ترجمه ترگمان] والدین پیش بینی می کنند که فرزندانشان شکست خواهند خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

خود تحقق بخش
متکی به خود
خودبخود عمل کردن
کام بخش
خود محقَق؛ خود تحقق بخش؛ خود برآورنده؛ خودشکوفا؛ خود انجام؛. . .
به دلیل وجود ing در صورت ترکیب وصفی self - fulfilling، به صورت نعت فاعلی و فعال - و نه مفعولی ومنفعل مثل �محقق شده، برآورده و الخ� - در فارسی ترجمه می کنیم.
در روانشناسی به معنی: "خود شکوفایی"
خود محقق کننده.
تحقق بخشید به چیزی توسط خود شخص
خود ترمیمی

ناظر به مطلوب یا معطوف به مقصود
خودمحقق کننده
صحه گذاشتن بر برداشت شخصی بر اساس دیدن رفتار دیگران
متکی به نفس

بپرس