self conscious

/ˈselfˈkɑːnʃəs//selfˈkɒnʃəs/

خجالتی، کمرو، زود مچل، زود آزرم، دستپاچه، خوداگاه، خود پسند، خجول

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: self-consciously (adv.), self-consciousness (n.)
(1) تعریف: overly sensitive to or aware of the image one projects.
متضاد: confident, self-assured
مشابه: embarrassed, vain

- He is self-conscious about his appearance.
[ترجمه نیلوفر] او درباره ظاهر خود خجالتی ( کمرو ) است. ( از ظاهر خود خجالت می کشد )
|
[ترجمه R.yazdani] در مورد مشخصات ظاهریش او خجالتی است.
|
[ترجمه گوگل] او نسبت به ظاهر خود آگاه است
[ترجمه ترگمان] به ظاهر خود آگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: uncomfortable in social situations.
مشابه: awkward, bashful, diffident, embarrassed, ill at ease, insecure, shrinking, shy, timid, uncomfortable, uneasy

(3) تعریف: aware or conscious of one's own thoughts, actions, character, or well-being.
مترادف: conscious
مشابه: alert, aware, sensible

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is self-conscious is easily embarrassed and worried about what other people think of them.

پیشنهاد کاربران

کسی که خیلی نگران دیدگاه و قضاوت دیگران درباره خودشه
از لحاظ روانشناسی به معنی خود آگاه
اما این صفت به کسی اطلاق میشه که در موقعیتی که قرار داره احساس خجالت و عدم راحتی نسبت به ظاهر یا اندام خود، یا اینکه دیگران درمورد او چه فکر می کنند باشه.
فکر می کنم معادل مناسب واژه "معذب" باشه.
خود آگاهی مداوم
همچنین به معنای� عمد در شیوه ای خاص به منظور اینکه به چشم بیاد�. یعنی کاری رو از روی عمد به شیوه ای انجام بدی تا دیگران تحت تاثیر قرار بگیرند، مطابق دیکشنری کمبریج
intentionally done, written, made, etc. in a particular way, especially in an effort to be impressive:https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/self - conscious
...
[مشاهده متن کامل]

اینجا پل فرانکو نوشته: نیچه از اینکه واگنر عامدانه اسطوره سازی میکنه از هنرش متنفرشد. ماجرا این بوده فرهنگ تکه تکه شده و واگنر برای اینکه جمعش کنه هنرش رو اسطوره و گنده نشان میده تا تاثیرگذاری بیشتری کنه
But it was more than just the vulgar reality of Bayreuth that repelled Nietzsche. In some ways, it was the ideal of Bayreuth itself, the ideal of a culture restored to wholeness through the 'self - conscious' mythologizing of art

با حیا
این اصطلاح به معنی منفی به کار برده میشه. مثل معذب و کسی که نگرانه از دید بقیه چطور به نظر میاد. من ندیدم به معنی مثبتی مثل خودآگاهی و خودشناسی به کار بره.
شرمسار؛ خجالت زده؛ خِجِل
self - conscious ( about something ) : nervous or embarrassed about your appearance or what other people think of you
He's always been self - conscious about being so short
● نگران قضاوت دیگران ( در مورد انسان )
● با وسواس و دقت کار شده ( در مورد اثر هنری یا نوشته )
I don't know
I feel a little self - conscious
Crimes and Misdemeanors 1989🎥
زمانی که در رابطه با صفت یا رگه های شخصیتی صحبت می شود منظور خجالتی بودن است.
خوداگاهی
خودآگاه
خودشناس
هوشیار
معذّب و نگران ( از ظاهر خود یا قضاوت دیگران در مورد خود )
خود کم پندار؛ خود ناقص پندار
به خود آمدن
خجالت زده
معذب، کسی که خیلی نگران دیدگاه و قضاوت دیگران درباره خودشه
نگران وضع ظاهری خود بودن
خجالتی
خود آگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس