seismic

/ˈsaɪzmɪk//ˈsaɪzmɪk/

معنی: متزلزل، وابسته به زمین لرزه
معانی دیگر: زلزله ای، لرزه ای، بومهنی، مرتعش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: seismically (adv.)
• : تعریف: of, concerning, or resulting from an earthquake.

- Seismic shocks rocked the entire area.
[ترجمه گوگل] تکان های لرزه ای کل منطقه را لرزاند
[ترجمه ترگمان] شوک های زمین لرزه کل منطقه را لرزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The fishermen said the company's seismic survey was frightening away fish.
[ترجمه گوگل]ماهیگیران گفتند که بررسی لرزه نگاری این شرکت باعث وحشت ماهی ها شده است
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران اظهار داشتند که بررسی لرزه نگاری شرکت، ماهی را به وحشت انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Earthquakes produce two types of seismic waves.
[ترجمه گوگل]زلزله دو نوع امواج لرزه ای ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه ها به صورت دو نوع امواج لرزه ای ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The scientists positioned the seismic activity as being along the San Andreas fault.
[ترجمه گوگل]دانشمندان فعالیت های لرزه ای را در امتداد گسل سن آندریاس قرار دادند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان فعالیت ارتعاشی را در کنار گسل سان آندریاس قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have never seen such a seismic shift in public opinion in such a short period of time.
[ترجمه گوگل]من هرگز در این مدت کوتاه چنین تغییر لرزه ای در افکار عمومی ندیده بودم
[ترجمه ترگمان]من هرگز چنین تغییری در افکار عمومی در چنین مدت کوتاهی ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both buildings need seismic upgrading and renovation.
[ترجمه گوگل]هر دو ساختمان نیاز به ارتقاء و نوسازی لرزه ای دارند
[ترجمه ترگمان]هر دو ساختمان به ارتقا و بازسازی زمین لرزه نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In seismic stations throughout the world, modern digital seismometers took their place.
[ترجمه گوگل]در ایستگاه های لرزه نگاری در سراسر جهان، لرزه نگارهای دیجیتال مدرن جای خود را گرفتند
[ترجمه ترگمان]در ایستگاه های لرزه ای سراسر جهان، seismometers دیجیتال امروزی جایگاه خود را به دست گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Compared to the slick colored maps of seismic tomography, these cartoons seem like country cousins.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با نقشه‌های رنگی لطیف توموگرافی لرزه‌ای، این کارتون‌ها شبیه پسرعموهای کشور هستند
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نقشه های رنگی لیز شده از پرتونگاری لرزه ای، این کارتون ها مثل عموزاده country هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In fact, they are similar to the seismic waves from any other earthquake anywhere in the world.
[ترجمه گوگل]در واقع، آنها شبیه امواج لرزه ای هر زمین لرزه دیگری در هر نقطه از جهان هستند
[ترجمه ترگمان]در واقع، آن ها شبیه امواج لرزه ای هر زمین لرزه دیگری در هر نقطه در جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After 123 a of quiescence, noticeable seismic activity began on 20 March, 1980.
[ترجمه گوگل]پس از 123 درجه سکون، فعالیت لرزه ای قابل توجهی در 20 مارس 1980 آغاز شد
[ترجمه ترگمان]پس از ۱۲۳ واحد سکون، فعالیت لرزه ای قابل توجه در ۲۰ مارس ۱۹۸۰ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Far from being randomly distributed, nearly all seismic activity is concentrated in relatively narrow zones.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام فعالیت های لرزه ای به دور از توزیع تصادفی در مناطق نسبتاً باریک متمرکز شده است
[ترجمه ترگمان]دور از توزیع تصادفی توزیع تقریبا تمام فعالیت های لرزه ای در مناطق نسبتا باریک متمرکز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In seismic tomography, as the technique was called, researchers focused on the travel times of waves.
[ترجمه گوگل]در توموگرافی لرزه ای، همانطور که این تکنیک نامیده می شد، محققان بر زمان حرکت امواج تمرکز کردند
[ترجمه ترگمان]در پرتونگاری لرزه ای به عنوان تکنیک، محققان بر زمان های حرکت امواج متمرکز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The great dislocation and uprooting that this seismic shift entails have had at least two results.
[ترجمه گوگل]جابجایی و ریشه کنی بزرگی که این جابجایی لرزه ای به همراه دارد حداقل دو نتیجه داشته است
[ترجمه ترگمان]آوارگی عظیم و ریشه کن کردن این که این تغییر seismic مستلزم حداقل دو نتیجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The seismic jolt to Los Angeles home values appears to have finally settled down, way down.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تکان لرزه ای به ارزش خانه های لس آنجلس در نهایت کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ضربه لرزه ای به ارزش های خانگی لس آنجلس در نهایت به پایین کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although listening devices and seismic instruments were put in place, efforts to pinpoint the source of the noise were unsuccessful.
[ترجمه گوگل]اگرچه دستگاه‌های شنود و ابزار لرزه‌نگاری در محل نصب شده بودند، اما تلاش‌ها برای تعیین منبع صدا ناموفق بود
[ترجمه ترگمان]با اینکه دستگاه های گوش کردن و ابزار ارتعاشی در محل قرار داده شدند، اما تلاش برای اشاره به منبع نویز ناموفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were disappointed to find that the seismic snapshots were too blurry to support those kinds of mental leaps.
[ترجمه گوگل]آن‌ها از دریافت این که عکس‌های فوری لرزه‌ای برای پشتیبانی از آن نوع جهش‌های ذهنی بسیار مبهم هستند، ناامید شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها ناامید شدند تا متوجه شوند که تصاویر لرزه ای، برای پشتیبانی از آن نوع جهش ذهنی، بسیار تار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متزلزل (صفت)
unstable, ramshackle, insecure, instable, wavery, shaky, precarious, shaking, palsied, trembling, seismic, tottery

وابسته به زمین لرزه (صفت)
seismic

تخصصی

[عمران و معماری] زلزله خیزی
[مهندسی گاز] زلزله ای، لرزه ای

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to an earthquake, pertaining to a movement or vibration of the earth's crust; caused by an earthquake
seismic events happen as part of an earthquake, or as the result of an earthquake; a technical term.

پیشنهاد کاربران

لرزه نگاری
1 - [ before noun] GEOLOGY specialized
relating to or caused by an earthquake
صفت ( قبل از اسم ) ، زمین شناسی، تخصصی
مربوط به یا ناشی از زلزله
seismic activity/waves
2 - صفت
having very great and usually damaging effects
...
[مشاهده متن کامل]

دارای اثرات بسیار زیاد و معمولاً مضر
The news that the chairman would resign set off seismic waves in the business community.
We’re witnessing a seismic shift in male social intimacy.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/seismic
seismic changes
تغییر بنیادین، تغییراتی که شبیه به زلزله باشند مثل وقتی که یک مربی ترکیب بازیکنان تیمش را کامل عوص میکند و میگن زلزله در ترکیب تیم رخ داده.
در اکتشاف نفت و گاز : لرزه نگاری
تکان دهنده و مهیب
مرتبط با زلزله یا زمین لرزه
Seismology: لرزه نگاری یا زلزله شناسی
دارای ابعاد بسیار زیاد یا دارای پیامدهای بسیار مهم
مثال:
This week it was announced that something seismic had happened in popular culture.
The Guardian ( 2015 )
We were dealing with a pathology that was seismic.
...
[مشاهده متن کامل]

The Guardian ( 2017 )
Then there is a deeply strange seismic eruption.
The Guardian ( 2021 )
This pandemic has also brought a seismic shift in the public discourse around healthcare.
The Guardian ( 2020 )
This is the big seismic change the party has to make.
The Guardian ( 2019 )
But it would be naive to pretend that seismic political change can be avoided.
Times, Sunday Times ( 2012 )
We are undergoing a seismic change in club ownership.
Times, Sunday Times ( 2006 )
Political colleagues recalled the personal attributes behind her ability to forge seismic economic, political and social change.
Times, Sunday Times ( 2013 )
The perception could be that we are undergoing a peak in global seismic activity, but the science suggests otherwise.
Times, Sunday Times ( 2010 )
The past 20 years have seen seismic social, cultural and technological change.
Times, Sunday Times ( 2008 )

seismic ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: زمین لرزه ای
تعریف: مربوط به ارتعاش زمین ناشی از وقوع زمین لرزه
ارتعاشی
زلزله گون ( بسیار بزرگ و جدی )
تکان گر
امواج لرزه ای ( زمین لرزه )
تکان دهنده
موج های لرزه ای
بنیان فکن
[مجازا] زیر و رو کننده، بنیان برافکن، بنیان برانداز
( مجازی ) جنجالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس