scrupulous

/ˈskruːpjələs//ˈskruːpjʊləs/

معنی: وسواسی، ناشی از وسواس یا دقت زیاد
معانی دیگر: با وجدان، درستکار، (در مورد اخلاقی) دقیق، موشکاف، نان حلال خور، موشکافانه، محتاط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: scrupulously (adv.), scrupulosity (n.), scrupulousness (n.)
(1) تعریف: adhering strictly to standards of ethics or morality; punctilious.
مترادف: conscientious, ethical, high-minded, moral, principled
متضاد: unscrupulous
مشابه: correct, good, honest, judicious, just, precise, punctilious, religious, righteous, true, upright, virtuous

- A judge must be scrupulous in fairness to both sides in a trial.
[ترجمه گوگل] یک قاضی باید با انصاف نسبت به هر دو طرف در یک محاکمه دقیق باشد
[ترجمه ترگمان] یک قاضی باید با بی طرفی هر دو طرف قضاوت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A less scrupulous person might have taken advantage of her naivete.
[ترجمه گوگل] ممکن است یک فرد کمتر دقیق از ساده لوحی او سوء استفاده کرده باشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: painstakingly careful, precise, or exact.
مترادف: exact, precise, strict, stringent, thorough
متضاد: careless, remiss
مشابه: accurate, careful, close, conscientious, correct, detailed, good, meticulous, minute, painstaking, particular, punctilious, rigid, rigorous, searching, severe, true

- They made a scrupulous count of the money.
[ترجمه گوگل] آنها حساب دقیقی از پول انجام دادند
[ترجمه ترگمان] به حساب پول حساب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The supervisor was scrupulous in her inspections.
[ترجمه گوگل] سرپرست در بازرسی های خود دقیق بود
[ترجمه ترگمان] ناظر در بازرسی های her وسواس داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. scrupulous care
توجه موشکافانه

2. a scrupulous examination of the company's accounts
بررسی دقیق حساب های شرکت

3. a scrupulous man who did not shortchange his customers
مرد درستکاری که مشتریان خود را مغبون نمی کرد

4. A scrupulous politician would not lie about her business interests.
[ترجمه گوگل]یک سیاستمدار دقیق در مورد منافع تجاری خود دروغ نمی گوید
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار سرسخت در مورد علایق تجاری خود دروغ نمی گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have been scrupulous about telling them the dangers.
[ترجمه گوگل]من در مورد گفتن خطرات به آنها دقیق عمل کرده ام
[ترجمه ترگمان]من وسواس دارم که این خطرها رو بهشون بگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You must be scrupulous about hygiene when you're preparing a baby's feed.
[ترجمه گوگل]هنگام تهیه غذای کودک باید در مورد بهداشت دقیق باشید
[ترجمه ترگمان]وقتی مشغول آماده کردن غذای بچه هستی باید به بهداشت وسواس داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not all lawyers are as scrupulous as she is.
[ترجمه گوگل]همه وکلا به اندازه او دقیق نیستند
[ترجمه ترگمان]همه وکیل ها هم به اندازه او وسواس دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is scrupulous to a degree.
[ترجمه گوگل]او تا حدی دقیق است
[ترجمه ترگمان]او تا حدی وسواس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both readers commend Knutson for his scrupulous attention to detail.
[ترجمه گوگل]هر دو خواننده، کناتسون را به خاطر توجه دقیقش به جزئیات تحسین می کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو خواننده Knutson را به خاطر توجه دقیق او به جزئیات تحسین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is not over - scrupulous in his business.
[ترجمه گوگل]او تمام نشده است - در تجارت خود دقیق است
[ترجمه ترگمان]اون تو کارش وسواس نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The research has been carried out with scrupulous attention to detail.
[ترجمه گوگل]این تحقیق با توجه دقیق به جزئیات انجام شده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات با توجه دقیق به جزئیات انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was scrupulous in all his business dealings.
[ترجمه گوگل]او در تمام معاملات تجاری خود دقیق بود
[ترجمه ترگمان]او به تمام معاملات و معاملات خود وسواس داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was not very scrupulous about keeping himself clean.
[ترجمه گوگل]او در تمیز نگه داشتن خود خیلی دقیق نبود
[ترجمه ترگمان]او در این مورد وسواس نداشت که خود را تمیز نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had a reputation for scrupulous honesty.
[ترجمه گوگل]او به صداقت دقیق شهرت داشت
[ترجمه ترگمان]اون با صداقت الکی شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Board is scrupulous in its consideration of all applications for licences.
[ترجمه گوگل]هیأت مدیره در بررسی تمام درخواست‌های صدور مجوز با دقت عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]هییت مدیره با وسواس تمام برنامه های کاربردی برای مجوز را مورد توجه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He greeted me with scrupulous courtesy and a welcoming smile.
[ترجمه گوگل]او با ادب و لبخندی صمیمانه از من استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]او با ادب و احترام به من خوش آمد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسواسی (صفت)
morose, valetudinarian, whimsical, meticulous, queasy, scrupulous, pernickety, persnickety, overcautious, valetudinary

ناشی از وسواس یا دقت زیاد (صفت)
scrupulous

انگلیسی به انگلیسی

• conscientious, moral, adhering to ethical principles; meticulous, precise, strict, exact
a scrupulous person or organization takes great care to do what is fair, honest, or morally right.
scrupulous also means thorough, exact, and careful about details.

پیشنهاد کاربران

وجدان
زیرکانه
محتاط
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : scrupulousness
صفت ( adjective ) : scrupulous
قید ( adverb ) : scrupulously
محض
. Thus, ‘scrupulous imitation’ should be avoided
بنابراین باید از "تقلید محض" اجتناب کرد.
صادق و منصف
پایش
وظیفه شناس
بسیار ملاحظه کار
characterized by extreme care and great effort
شریف، درستکار، مقید به اخلاقیات , honest, honorable, ethical
very concerned to avoid doing wrong.
"she's too scrupulous to have an affair with a married man"
- شریف/ صادق
- دقیق
توجه بسیار به جزئیات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس