screening

/ˈskriːnɪŋ//ˈskriːnɪŋ/

معنی: ازمایش، نمایش بر روی پرده تلویزیون، موجب تاریکی وابهام
معانی دیگر: عمل سرند کردن یا برگزیدن، غربالگری (رجوع شود به:screen)، دیواره، پاراوان، تجیر، تور سیمی، مواد غربال شده، سرند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: fine mesh material used for making window screens.

(2) تعریف: a procedure used to discover unwanted or harmful characteristics, objects, substances, or symptoms.

- She was relieved that her screening showed no signs of cancer.
[ترجمه گوگل] او از اینکه غربالگری او هیچ نشانه ای از سرطان را نشان نمی داد، خیالش راحت شد
[ترجمه ترگمان] او خیالش راحت شد که نمایش او اثری از سرطان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- All the luggage goes through a screening for weapons and other dangerous objects.
[ترجمه گوگل] تمام چمدان ها از طریق غربالگری برای سلاح ها و دیگر اشیاء خطرناک انجام می شود
[ترجمه ترگمان] تمام چمدان ها از طریق بازرسی برای اسلحه و دیگر اشیا خطرناک عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is a screening of all applicants before they can be considered for employment with the security agency.
[ترجمه گوگل] همه متقاضیان قبل از اینکه بتوانند در آژانس امنیتی استخدام شوند، غربالگری می شود
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه بتوانند برای استخدام آژانس امنیت در نظر گرفته شوند، غربالگری همه متقاضیان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a presentation of a film, esp. one that occurs in a private setting.

- They were honored to be invited by the director to the first screening of his new film.
[ترجمه گوگل] آنها مفتخر شدند که توسط کارگردان برای اولین نمایش فیلم جدیدش دعوت شوند
[ترجمه ترگمان] آن ها مفتخر شدند که این کارگردان را به اولین غربالگری فیلم جدیدش دعوت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The film was heavily edited for screening on television.
[ترجمه گوگل]این فیلم به شدت برای نمایش در تلویزیون تدوین شد
[ترجمه ترگمان]فیلم به شدت برای غربالگری در تلویزیون ویرایش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Britain has an enviable record on breast screening for cancer.
[ترجمه گوگل]بریتانیا رکورد غم انگیزی در غربالگری سینه برای سرطان دارد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا سابقه enviable در مورد سرطان سینه برای سرطان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This will be the movie's first screening in this country.
[ترجمه گوگل]این اولین نمایش فیلم در این کشور خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این اولین غربالگری این فیلم در این کشور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The airline had been screening baggage on X-ray machines.
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی چمدان ها را با دستگاه های اشعه ایکس غربالگری می کرد
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی، چمدان ها را روی ماشین های اشعه ایکس بازرسی کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. TV firms were later banned from screening any pictures of the demo.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های تلویزیونی بعداً از نمایش عکس‌های نمایشی منع شدند
[ترجمه ترگمان]بعدها شرکت های تلویزیونی از تماشای تصاویر آزمایشی منع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police are very careful when screening politicians' bodyguards.
[ترجمه گوگل]پلیس هنگام غربالگری محافظان سیاستمداران بسیار مراقب است
[ترجمه ترگمان]پلیس در هنگام غربالگری محافظان سیاستمداران بسیار محتاط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The screening of applicants must be thorough.
[ترجمه گوگل]غربالگری متقاضیان باید کامل باشد
[ترجمه ترگمان]گزینش داوطلبان باید کامل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was decided that our veterinary screening of horses at events should be continued.
[ترجمه گوگل]تصمیم بر این شد که غربالگری دامپزشکی اسب ها در رویدادها ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بودند که screening ما در جریان وقایع باید ادامه پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The solution Pre natal screening and termination.
[ترجمه گوگل]راه حل غربالگری قبل از زایمان و خاتمه
[ترجمه ترگمان]راهحل غربالگری پیش از زایمان و فسخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One crucial criterion in justifying a screening programme is that intervention is more effective in presymptomatic disease than after symptoms have appeared.
[ترجمه گوگل]یکی از معیارهای مهم در توجیه برنامه غربالگری این است که مداخله در بیماری پیش علامتی موثرتر از بعد از ظاهر شدن علائم است
[ترجمه ترگمان]یک معیار مهم در توجیه این برنامه غربالگری این است که مداخله در بیماری presymptomatic نسبت به بعد از بروز علائم موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Today, genetic screening is expanding due to genetic engineering technology.
[ترجمه گوگل]امروزه غربالگری ژنتیک به دلیل فناوری مهندسی ژنتیک در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]امروزه غربالگری ژنتیکی به خاطر تکنولوژی مهندسی ژنتیک در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The autumn screening of the third series is expected to provide a welcome fillip to the railway's passenger numbers.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود اکران پاییزی سری سوم، استقبال خوبی را برای تعداد مسافران راه‌آهن فراهم کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که نمایش پاییز از سری سوم، انگیزه ای خوشایند برای تعداد مسافران راه آهن ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. First, screening rules are difficult to specify, given the vastly diverse needs of users.
[ترجمه گوگل]اولاً، با توجه به نیازهای بسیار متنوع کاربران، تعیین قوانین غربالگری دشوار است
[ترجمه ترگمان]اول، مشخص کردن قوانین کنترل، با توجه به نیازهای متنوع کاربران دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For the embryos which are implanted after screening have not been genetically modified in any way.
[ترجمه گوگل]برای جنین هایی که پس از غربالگری کاشته می شوند به هیچ وجه از نظر ژنتیکی اصلاح نشده اند
[ترجمه ترگمان]برای the که پس از غربالگری کاشته می شوند، به طور ژنتیکی اصلاح نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازمایش (اسم)
test, assay, temptation, experiment, shy, trial, testing, tryout, try, exam, examination, experience, examen, experimentation, probation, screening

نمایش بر روی پرده تلویزیون (اسم)
screening

موجب تاریکی و ابهام (صفت)
screening

تخصصی

[سینما] نمایش فیلم
[عمران و معماری] آشغالگیری - سرندزنی - غربال زنی - جداکردن به وسیله الک
[فوتبال] نمایش برروی پرده تلویزیون
[بهداشت] غربالگری
[معدن] سرند کردن (دانه بندی)
[پلیمر] الک کردن، سرند کردن
[آمار] غربالگری
[آب و خاک] جدا کردن،غربال کردن

انگلیسی به انگلیسی

• act of covering or camouflaging; act of filtering or sorting; concealment; division, act of partitioning; projection (of a film)

پیشنهاد کاربران

نمایش ، اکران
غربالگری
مثال : screening test : تست غربالگری
کسی یا چیزی را سنجش و ارزیابی و محک زدن.
مثلا در مصاحبه ها
در تکمیل پیشنهاد دوستان
این واژه در حوزۀ سلامت بمعنی انجام معاینه و آزمایش روی یک جمعیت است که بفهمند کدامیک به عارضه خاصی مبتلا هستند.
large - scale screening of diabetes and hypertension
Electric - field screening
پوشاندن میدان الکتریکی
screening ( زمین شناسی )
واژه مصوب: سرندکاری
تعریف: عبور دادن مواد سست، مانند شن و ماسه و زغال سنگ، از سرند برای جداسازی ذرات تشکیل دهنده برحسب اندازه های تعیین شده
اگر صفت باشد به معنای غربالگری مانند آزمون های آمادگی یا غربالگری
تشخیص
سَرند کردن ، غربال کردن
سنجش

سانس
غربالگری درصفحه نمایش - نمایش دادن پرده ای غربالگری - نمایش سرند کردن با صفحه نمایش ( طبق پروتوکولمربوط به سهام ها )
با صفحه نمایش غربالگری کردن
نمایش بر روی پرده ی تلویزیون - نمایش فیلم
غربالگری
عربالگری کردن
استتار
معاینه و مطالعه دسته جمعی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس