scotch

/ˈskɑːt͡ʃ//skɒt͡ʃ/

معنی: خراش، چاک، اسکاتلندی، زخم، نوار چسب اسکاچ، اسکاتلندی، چاک دادن، له کردن، مسدود کردن، زخمی کردن، مانع غلتیدن شدن
معانی دیگر: وابسته به اسکاتلند و زبان و فرهنگ آن، (گاهی با s کوچک) ویسکی اسکاتلندی، اسکاچ (scotch whisky هم می گویند)، پایان دادن، بریدن، خراشاندن، خط انداختن، دندانه انداختن، بریدگی، خراشیدگی، چوب لای چرخ گذاشتن، (از حرکت) بازداشتن، (برای جلوگیری از حرکت اتومبیل در سرازیری) چوب یا گوه زیر چرخ گذاشتن، ویسکی اسکاتلندی، با حرف بزرگ اسکاتلندی، مردد بودن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Scotland or its people, culture, dialect, or the like; Scottish.
اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a pl. verb) the people of Scotland; Scottish (usu. prec. by the).

(2) تعریف: the English dialect spoken in Scotland; Scottish.

(3) تعریف: see Scotch whisky.

جمله های نمونه

1. to scotch a rumor
شایعه ای را خفه کردن

2. Meat labelled "Scotch Beef" sells for a premium in supermarkets.
[ترجمه گوگل]گوشت با برچسب "Scotch Beef" در سوپرمارکت ها به قیمت بالاتری به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]گوشت برچسب \"گوشت گاو\" را در سوپرمارکت ها به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her remarks were intended to scotch rumours of an imminent election date.
[ترجمه گوگل]هدف از اظهارات او این بود که شایعات مربوط به تاریخ قریب الوقوع انتخابات را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]اظهارات وی برای پخش شایعات مربوط به یک تاریخ حتمی انتخابات، در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Scotch and water, please - make it a double.
[ترجمه گوگل]اسکاچ و آب، لطفا - آن را دوتایی کنید
[ترجمه ترگمان]اسکاچ و آب لطفا بکنش دو برابر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He polished off his scotch and slammed the glass down.
[ترجمه گوگل]اسکاچش را صاف کرد و لیوان را محکم کوبید
[ترجمه ترگمان]او اسکاچ خود را پاک کرد و شیشه را به هم کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She expected him to ask for a scotch and was rather nonplussed when he asked her to mix him a martini and lemonade.
[ترجمه گوگل]او انتظار داشت که او یک اسکاچ بخواهد و زمانی که از او خواست یک مارتینی و لیموناد را برایش مخلوط کند، نسبتاً بی حوصله بود
[ترجمه ترگمان]انتظار داشت که او یک اسکاچ بخرد و وقتی از او خواست که او را یک مارتینی و یک لیموناد با او مخلوط کند، مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's got a broad Scotch accent.
[ترجمه گوگل]او لهجه اسکاتلندی گسترده ای دارد
[ترجمه ترگمان]او لهجه غلیظ اسکاتلندی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lastly, but not least - A Double Scotch!
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما نه کم اهمیت - یک اسکاچ دو نفره!
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bubba and Scotch would say, oh, we spend our Saturday nights reading the dictionary.
[ترجمه گوگل]بابا و اسکاچ می‌گفتند، اوه، ما شنبه‌های خود را صرف خواندن فرهنگ لغت می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"و\" \" \" \" \" \" \" \" عصر شنبه را با خواندن فرهنگ لغت سپری می کنیم \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ferric was drinking scotch and soda, same as Carmine.
[ترجمه گوگل]فریک در حال نوشیدن اسکاچ و نوشابه بود، مانند کارمین
[ترجمه ترگمان]Ferric، اسکاچ و سودا، همان طور که Carmine بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their father had advised Bubba and Scotch about verbal harassment during plebe year.
[ترجمه گوگل]پدرشان به بابا و اسکاچ در مورد آزار و اذیت کلامی در طول سال عبادت توصیه کرده بود
[ترجمه ترگمان]پدرشان به \"بوبا\" و \"اسکاتلندی\" درباره آزار کلامی در طول سال plebe مشاوره داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A slip of paper was attached with Scotch tape.
[ترجمه گوگل]یک تکه کاغذ با نوار چسب چسبانده شده بود
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ با نوار اسکاتلندی بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Entrance to the Scotch Whisky Heritage Centre.
[ترجمه گوگل]ورودی مرکز میراث ویسکی اسکاچ
[ترجمه ترگمان]ورود به مرکز میراث Whisky اسکاتلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It maintains a portfolio of leading brands of Scotch whisky, gin, bourbon, vodka, rum and other spirits.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مارک های پیشرو ویسکی اسکاتلندی، جین، بوربون، ودکا، رم و سایر ارواح را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]یک سبد of از ویسکی اسکاچ، جین، bourbon، ودکا، عرق نیشکر و دیگر ارواح را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خراش (اسم)
abrasion, attrition, scratch, scrape, scuff, graze, rift, chafe, chap, scab, scotch

چاک (اسم)
cut, rift, incision, slashing, scissor, tear, split, chink, slot, slit, slash, suture, fissure, kerf, rip, hack, scotch, interstice, stoma

اسکاتلندی (اسم)
scot, erse, scots, scotch, scotsman, scotchman

زخم (اسم)
sore, ulcer, gash, lesion, trauma, scotch, wound

نوار چسب اسکاچ (اسم)
scotch

اسکاتلندی (صفت)
scotch, scottish

چاک دادن (فعل)
rift, strip, tear, slit, incise, slash, kerf, scotch, unseam

له کردن (فعل)
squelch, weigh, squash, pummel, contuse, quash, maul, squish, mangle, squeeze, rase, scotch

مسدود کردن (فعل)
close, bar, clog, choke, shut, block, barricade, shut off, caulk, blank out, jam, calk, stopper, foreclose, scotch, head back, mure, obstruct, obturate, occlude, oppilate, portcullis, stopple

زخمی کردن (فعل)
scotch

مانع غلتیدن شدن (فعل)
scotch

انگلیسی به انگلیسی

• people of scotland; dialect spoken in scotland; variety of whisky produced in scotland
pertaining to scotland, of scotland; of scottish descent
wedge or wooden block used to prevent a wagon from rolling on a slope
injure, wound; cut, slash; destroy, put an end to; place a wedge or wooden block under a wheel to prevent rolling
scotch or scotch whisky is whisky made in scotland.
a scotch is a glass of scotch.
if you scotch something such as a rumour or an idea, you stop it before it can develop any further.

پیشنهاد کاربران

بپرس