scimitar

/ˈsɪmɪtər//ˈsɪmɪtə/

معنی: شمشیر، شمشیر هلالی شکل، کارد دسته دراز و نوک برگشته
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی) شمشیر (به ویژه شمشیر خمیده)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a curved, one-edged sword that originated in the Orient.

جمله های نمونه

1. I imagine Amin, with a big scimitar.
[ترجمه Parmis] من امین را تصور میکنم با یک شمشیر بزرگ
|
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم امین، با یک قلاب بزرگ
[ترجمه ترگمان]و آن را با یک شمشیر بزرگ تصور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Kruger took up a sword-sharp scimitar and held it aloft for blessing.
[ترجمه گوگل]کروگر یک ماشین شمشیر تیز برداشت و برای برکت آن را بالا نگه داشت
[ترجمه ترگمان]شرکت کروگر شمشیر فولادی را برداشت و آن را بالا گرفت تا دعای خیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Interlocked repulsorlift thrusters provide the Scimitar with exceptional maneuverability.
[ترجمه گوگل]پیشرانه های عقب رانده در هم قفل شده، قابلیت مانور استثنایی را برای Scimitar فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]Interlocked repulsorlift thrusters the را با قابلیت مانور استثنایی فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This means that the Dragon Scimitar is a good Slashing Weapon.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که Dragon Scimitar یک اسلحه Slashing خوب است
[ترجمه ترگمان]این یعنی اژدها scimitar سلاح خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Scimitar + 2 will no longer have a Rapier icon.
[ترجمه گوگل]Scimitar + 2 دیگر نماد Rapier نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]The + ۲ دیگر یک نماد Rapier نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each time he nodded his fat grey head, the twin curved horns arched menacingly towards me like scimitars.
[ترجمه گوگل]هر بار که سر خاکستری چاقش را تکان می‌داد، شاخ‌های منحنی دوقلو به شکلی تهدیدآمیز به‌سمت من قوس می‌کردند
[ترجمه ترگمان]هر بار که سر خاکستری اش را به نشانه موافقت تکان می داد، دو شاخ پیچ دار به شکلی تهدید آمیز به طرف من انحنا پیدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Similarly, Fire Support Company had to set up their display of mortars, anti-tank missiles and Scimitar tracked recce vehicles.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، شرکت پشتیبانی آتش مجبور شد نمایش خمپاره‌ها، موشک‌های ضد تانک و خودروهای رهگیری Scimitar را راه‌اندازی کند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، شرکت حمایت از حریق باید نمایش their، موشک های ضد تانک و scimitar نقلیه recce را راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hanifaru is so small a child could walk its entire scimitar - shaped coast a ten - minute stroll.
[ترجمه گوگل]هانیفارو به قدری کوچک است که کودک می‌تواند کل ساحل شبیه به ماشین خود را ده دقیقه پیاده‌روی کند
[ترجمه ترگمان](Hanifaru)آنقدر کوچک است که یک کودک می تواند کل coast scimitar را در یک قدم زدن ده دقیقه پیاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His hair beard like thick and disorderly, fat face, scimitar.
[ترجمه گوگل]ریش موهایش پرپشت و نامرتب، صورت چاق، قیچی
[ترجمه ترگمان]ریش انبوه و ژولیده و صورت چاق و زمخت و scimitar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمشیر (اسم)
blade, sword, steel, bilbo, saber, scimitar, knife, bolo, spit

شمشیر هلالی شکل (اسم)
scimitar

کارد دسته دراز و نوک برگشته (اسم)
scimitar

انگلیسی به انگلیسی

• curved single-edged sword which originated in the east

پیشنهاد کاربران

بپرس