schooling

/ˈskuːlɪŋ//ˈskuːlɪŋ/

معنی: تحصیل، تعلیم، تدریس، کسب دانش
معانی دیگر: آموزش (در مدرسه و غیره)، شهریه، هزینه ی تحصیل، schoolfellow تدریس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: education or training, esp. formal instruction in a school.
مشابه: education, learning

جمله های نمونه

1. girls did not receive enough schooling
به دخترها آموزش کافی نمی دادند.

2. he had to interrupt his schooling to go to work
مجبور شد برای گرفتن کار تحصیل را قطع بکند.

3. during the last year of her schooling
طی آخرین سال تحصیلش

4. foreign laguages were parts of a polite schooling
زبان های خارجی بخشی از تحصیلات تربیتی را تشکیل می داد.

5. The school is specially for children whose schooling has been disrupted by illness.
[ترجمه گوگل]این مدرسه مخصوص کودکانی است که تحصیلشان به دلیل بیماری مختل شده است
[ترجمه ترگمان]این مدرسه به ویژه برای کودکانی است که مدرسه رفتن آن ها براثر بیماری مختل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A child's access to schooling varies greatly from area to area.
[ترجمه گوگل]دسترسی کودک به مدرسه در مناطق مختلف بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]دسترسی یک کودک به مدرسه به شدت از ناحیه به منطقه متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She received the best schooling the town could offer.
[ترجمه گوگل]او بهترین تحصیل در شهر را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او بهترین تحصیل شهر را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a widespread impression that schooling needs to be improved.
[ترجمه گوگل]این تصور گسترده وجود دارد که مدرسه باید بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]یک برداشت گسترده وجود دارد مبنی بر اینکه مدرسه باید بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has had no formal schooling.
[ترجمه گوگل]او هیچ مدرسه رسمی نداشته است
[ترجمه ترگمان]او تحصیلات رسمی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jack didn't receive much formal schooling.
[ترجمه گوگل]جک تحصیلات رسمی زیادی دریافت نکرد
[ترجمه ترگمان]جک مدرسه رسمی زیادی دریافت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She continued with her schooling after a long period of illness.
[ترجمه گوگل]او پس از یک دوره طولانی بیماری به تحصیل خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او پس از یک دوره طولانی بیماری به تحصیل خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many children are disadvantaged by poor schooling.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان به دلیل تحصیل ضعیف در محرومیت هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان محروم از مدرسه ضعیف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wisdom is not a product of schooling but of the lifelong attempt to acquire it. Albert Einstein
[ترجمه محمد خجسته فرد] خردمندی محصولی آکادمیک نیست بلکه تلاش مادام العمر برای بدست آوردن آن لازم است.
|
[ترجمه گوگل]خرد محصول تحصیل نیست، بلکه حاصل تلاش مادام العمر برای به دست آوردن آن است آلبرت انیشتین
[ترجمه ترگمان]عقل یک محصول از مدرسه نیست، بلکه تمام تلاش مادام العمر برای به دست آوردن آن است آلبرت انیشتین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحصیل (اسم)
study, acquirement, schooling, training, securement

تعلیم (اسم)
schooling, training, edification, pedagogy, doctrine, didactics, teaching, tuition

تدریس (اسم)
schooling, training, docent, tuition

کسب دانش (اسم)
schooling, schoolfellow

انگلیسی به انگلیسی

• education, training, instruction
your schooling is the education that you receive at school.

پیشنهاد کاربران

سال تحصیلی جدید= new year of schooling
مدرسه رفتن
تحصیلات رسمی مدرسه ای ( در مدرسه )
Al's dad has only a few years of schooling
تحصیل
آموزش
آموزش ضمن خدمت
آموزش مهارت محور
پرورش

بپرس